اس ام اس تبریک نیمه شعبان |
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به امید روزی که متن تمام اس ام اس ها یک جمله باشد و آن : مهدی آمد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سر راهت در انتظارم ..... برده هجرت صبر و قرارم ...... جز ظهورت ای گل زهرا ..... به خدا حاجتی ندارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ولادت سه نور ولایت بر شما مبارک ماه میلاد سه پرچم دار عشق دلبر و دلداده و دلدار عشق ماه میلاد سه ماه عالمین سید سجاد و عباس و حسین(ع)
معطر هر سه از عطر گل یاس سه نور تابناک آسمانی حسین بن علی ، سجاد و عباس * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دامن علقمه را عطر گل یاس یکی است قمر بنی هاشمیان در همه ناس یکی است سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب نام زیبای اباصالح و عباس یکی است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عطر نفس بقیه الله آمد با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعبان بهانه ای است برای دوستی با خدا ، لحظه هایت سرشار از این دوستی باد.
خدایا ! تو آنچنانی که من دوست دارم... پس مرا آنچنان کن که تو دوست داری اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه امین
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش می شد اشک را تهدید کرد مدت لبخند را تمدید کرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
3) آن که بی باده کند جان مرا مست کجاست ؟ آن که بیرون کنداز جان و دلم دست کجاست؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آن که سوگند خورم جز به سر او نخورم آن که سوگند من و توبه ام اشگست کجاست
کجایى اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت؟ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در کودکی خوانده بودیم" آن مرد درباران آمد"؛ غافل ازاینکه تاآن مردنیاید، باران نمی بارد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
6) هنوزم انتظارو انتظار است هنوزم دل به "ســیــنـــه" بی قرار است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات
عزیز دیدنت را بهانه بسیار داریم اما بها نه کلاس اول خواندیم " آن مرد در باران آمد " ... اکنون می فهمیم تا آن مرد نیاید باران نخواهد آمد ... اللهم عجل لولیک الفرج
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدایا ! آنچنان زمین گیرم نکن که هنگام ظهور مولا توان برخاستن نداشته باشم ... اللهم عجل لولیک الفرج
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مهدی جان ! روا بود که گریبان ز حجر تو پاره کنم ... دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم ... اللهم عجل لولیک الفرج تا کسی رخ ننماید ز کسی دل نبرد دلبر ما دل ما برد و ز ما رخ ننمود اللهم عجل لولیک الفرج
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات تا امر فرج شود مهیا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بی قرارم هر زمان از غم هجر تو من دلخسته ام همچو مرغی بال و پر بشکسته ام اللهم عجل لولیک الفرج
* * * * * * * * * * |
کلمات کلیدی:
ویژگىهاى شخصیت بهنجار و یا به تعبیر اسلامى، «انسان نمونه» را مىتوان در زمینههاى اصلى و عمومى ذیل ذکر کرد:
یکى از کمالات لازم انسان، که باید در بازار دنیا کسب شود، ایمان است؛ آن هم به مفهومى که قرآن بدان قایل است؛ یعنى ایمان به خدا، پیامبران علیهم السلام، کتب آسمانى، فرشتگان، روز قیامت و بهشت و جهنم. این از آن روست که انسان نیازمند به اصل برتر و هدفى عالىتر از زندگى فردى، شخصى و مادى خویش است که زندگى را به خاطر آن هدف برتر و آن آرمان ما فوق شخصى بخواهد. به عبارت دیگر، انسان نمىتواند مطلوب ایدهآل باشد، مگر این که آرمان انسانى داشته باشد. «آرمان انسانى» یعنى هدفى ما فوق زندگى فردى و آرزوى عالى و برترى که بخواهد خود و جامعهاش را بر اساس آن بسازد.
از نظر قرآن، تنها چیزى که مىتواند هدف عالىتر و مطلوب انسانى باشد، فقط خداست؛ غیر از او هیچ موجود دیگرى شایستگى هدف بودن و محل ایمان بودن را ندارد. لازمه چنین ایمانى تسلیم است؛ تسلیم در مقابل آنچه به او ایمان دارد؛ به عبارت دیگر، ایمان وقتى کامل و حقیقى است که انسان به همان نسبت که در مقابل آنچه به آن ایمان دارد و آرمان اوست، تسلیم باشد و در مقابل غیر او کافر. بنابراین، یکى از ویژگىهاى انسان مطلوب، ایمان و تسلیم و عنصر دیگر، کفر و عصیان است (کفر به طاغوت).
به بیان دیگر، جهان از دیدگاه انسان با ایمان و خداپرست، نه مجموعهاى از عناصر، نیروها و قوانین کور، بلکه پیکرى زنده و معنا دار است. خدا پرست آگاه، خود را در برابر هستىاى مىیابد که مىفهمد، احساس مىکند و ارادهاى آگاه بر آن حاکم است. فقدان خدا سیماى طبیعت را ابلهى مىنماید که انسان خود را با او بیگانه حس مىکند. غیبت خدا، هستى را قبرستان بیکرانهاى مىکند که انسان خود را در آن تنها مىیابد. هستى پوچ، زندگى را نیز پوچ مىسازد و ناچار انسان نیز به پوچى مىرسد. نمىتوان در جهانى که از شعور، اراده و جهت عارى است، از «مسؤولیت انسان» سخن گفت. مسؤولیت انسان - که فرد را به فدا کردن و نثار جان و مالش وا مىدارد - اگر ریشه در عمق هستى نداشته باشد و بىپایه و پایگاه وجودى باشد، مفهومى ذهنى و خیالى مىشود، در حالى که ایمان و باور به خدا، که آفرینش را داراى شعور و هدفدار معرفى مىکند، طبعا دید مثبتى به انسان در مقابل نظام کلى هستى و قوانین حاکم بر آن مىدهد.
2- ویژگىهاى عبادى:
عبادت خدا انجام فرایضى از قبیل نماز، روزه، زکات، حج، جهاد در راه خدا با جان و مال، ذکر خدا، توکل بر خدا و طلب بخشش از خدا یا توبه است.«عبادت» در این جا، به معناى سرسپردگى انسان عابد به این ارزشهاست؛ تمرینى است در خود سازى تا وجود سست، ناهموار، متزلزل و پر تردید آدمى در مسیر هموار و استوارى قرار گیرد و خود را از حضیض به اوج بىنهایت و قرب به خدا برساند و با این قرب، تخلق به اخلاق الهى پیدا کند و همه ارزشها در وجودش متجلى گردد.
رفتار خوب با مردم، جود و احسان، تعاون و همکارى، وجدان کارى، اتحاد و همبستگى، امر به معروف و نهى از منکر، عفو و ایثار، اجتناب از کارهاى بیهوده از جمله این روابط است. به عبارت دیگر، آنچه بیش از هر چیز، حق را محترم، عدالت را مقدس، دلها را به یکدیگر مهربان و اعتماد متقابل را میان افراد برقرار مىسازد و همه افراد جامعه را مانند اعضاى یک پیکر به هم پیوند مىدهد و متحد مىکند، ایمان به خداست.
نیکى به والدین و خویشاوندان، حسن معاشرت با همسر، سرپرستى خانواده و پرداخت نفقه، صله رحم و مانند آن، همگى در سایه ایمان به خدا حاصل مىشود؛ مثلا، در روایتى امام صادق علیه السلام در زمینه خوش رفتارى با والدین مىفرماید: «هرکه به پدر و مادر خود نگاه تند و خشم آلود کند، اگر چه به وى ستم کرده باشند، خداوند نمازش را نمىپذیرد.» یا پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله در زمینه ازدواج مىفرماید: «هرکس ازدواج کند نیمى از دینش را حفظ نموده است. پس در مورد نیم دیگرش تقواى الهى پیشه کند.» یکى از علل این که در اسلام ازدواج یک عمل مقدس و عبادت به شمار مىآید، با این که از مقوله لذات و شهوات است، آن است که ازدواج اولین قدم انسان از خود پرستى و خود دوستى و خود محورى به سوى غیردوستى است.
بردبارى، صداقت، عدالت، امانت دارى، وفاى به عهد، پاک دامنى، فروتنى، عزت نفس، سخت کوشى در گرفتن حق، قدرت اراده، حاکمیت و تسلط بر هوا و شهوت نفس و خود راى نبودن از جمله ویژگىهاى اخلاقى انسان نمونه و کامل است که قرآن معرفى نموده است.
از جمله این ویژگىهاست: خدا دوستى، ترس از عذاب خدا، امید به رحمت او، مردم دوستى و خیرخواهى نسبت به آنان، مهربانى، فرو خوردن خشم و مهار غضب، تجاوز نکردن به حقوق دیگران، حسد نبردن به آنان، سرزنش نفس، احساس پشیمانى در صورت ارتکاب گناه، پرهیز از غیبت و تهمت و پرهیز از استهزاى آنان. انسان کاملى که اسلام معرفى مىکند قلبش سرشار از امنیت، امید و آرامش است، مىتواند بدىها را با خوبىها دفع نماید و کینه و خشم خود را فرو نشاند؛ زیرا پیامبرگرامى صلى الله علیه وآله فرموده است: «کسى که خشم خود را - در حالى که قادر بر اعمال آن است - فرو نشاند، خداوند متعال قلب او را از امنیت و ایمان سرشار مىسازد.» (11)
7- ویژگىهاى عقلانى و شناختى:
تفکر در هستى و آفرینش، طلب معرفت و دانش و پیروى نکردن از ظن و گمان از ویژگىهاى انسان کامل است؛ انسانى که اهل تفکر باشد و بتواند در مورد مسائل کلى عالم فکر کند و به دقایق رموز عالم پى ببرد و قدرت تجزیه و تحلیل در مسائل را داشته باشد.
اخلاص در عمل و خوب کارکردن، وجدان کارى، تلاش فعالانه و مجدانه براى کسب روزى حلال، مبارزه با فقر، فساد، تبعیض و مراعات ضوابط از این صفات است.
در این زمینه مىتوان از صفاتى مانند نیرومندى، سلامت، پاکیزگى و طهارت نام برد.
تصویرى که قرآن از انسان کامل و نمونه براى ما ترسیم مىکند داراى این ویژگىها و معیارهاست؛ الگویى از انسان مؤمن که باید براى تخلق یافتن بدان تلاش کنیم. پیامبر بزرگوارصلى الله علیه وآله نیز نخستین گروه مسلمانان را بر اساس همین ویژگىها تربیت نمودند و در نتیجه، شخصیت آنان را کاملا دگرگون کردند و از آنان اشخاص مؤمنى ساختند که توانستند چهره تاریخ را تغییر دهند. امروز نیز وظیفه ما این است که ابتدا این ویژگىها را در خودمان و سپس در دیگران ایجاد کنیم تا بتوانیم جامعه اسلامى سالمى همراه انسانهاى کامل به وجود بیاوریم.
(1995)Vol.51, No.2,PP.33-48.
کلمات کلیدی:
|
||||||
|
کلمات کلیدی:
توبه کردم.
الهی از توبه هایم
سرگذشت یه عراقی از نژاد و رگ و ریشه اونایی که تو جبهه دشمن خون پاک شهدامون رو ریختند و حالا غیرت اون عراقی جا و بعضی ایرانی ها کجا !!!.... اگه ذره ای تو قلبتون مهر شهدا ست این سرگذشت باید خیلی با دلتون بازی کنه. دل بدین بهش شاید یکی مون دلش شکست ویه ذره مثل این عراقی با شهدا مون عاشقی کرد شایدیکی بینمون دلش شکست و همونی شدکه شهدا میخوان.تورو خدا اگه وقتی این سرگذشت ویا هرسرگذشت وقصه دیگه رومیخونین وقتی دلتون شکست دعا در حق این بنده محتاج رو فراموش نکنین.
سلام اینم یه داستان از یه شهید.اونایی که به استخون شهید اعتقاد ندارن حتما این داستان رو بخونن. خیلی شوخ طبع بود تاجاییکه من دیگه نمی تونستم فرق بین شوخی وجدیش رو تشخیص بدم. در عین جدیت قیافش شوخ طبعی رو نشون می داد . یادمه روز آخری که با همبودیم از بیرون که اومده خونه گفتم:باباجون اینبار بری کی بر میگردی؟زود یا دیر؟ خندید وگفت:خیلی دیر نیست گفتم چقدرطول می کشه. گفت زیاد نیست.یه نگاه به دور و برش کرد و دختر عموی دو سالش که اون شب مهمونمون بود رونشون داد وگفت:عروسی زهراخانم برمیکردم .این حرف وکه زددلم ریخت امابازم گذاشتم سر شوخی هاش.
گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری دردیدار با بسیجیان مراقب باشید، مواظب باشید ، نمی توان هر کس را به مجرد یک خطایی اشتباهی گفت منافق.نمیشود هرکسی را به مجرد اینکه یک کلمه حرفی برخلاف آنچه که من وشما من و شما فکر می کنیم زد بگوییم آقا این ضد ولایت فقیه است . در تشخیص ها خیلی باید مراقب باشید من تاکیدم به شما جوانان عزیز خود من، جوانان پر شوراین کشور در سرتاسر میهن عزیز همین است.انگیزه ها با شدت،باقوت،با ایمان کامل، با امید کامل به آینده حفظ بشود اما در تشخیص و در مصداق های مختلف دقت بشود.بی دقتی در مصداق ها گاهی اوقات ضررها ولطمات بزرگی خواهد بود.
< type="text/java"> نظرات شما (3)
نوشته شده توسط فروغی در یکشنبه دوم مرداد 1390 ساعت 6:46 PM. - لینک ثابت
یک روز حاج حسین بصیراز مادرش خواست که به وی اجازه دهدکه برسرسجاده اش دو رکعت نمازحاجت بخواندومادر پس از ایان نماز بردعای زیر لبی که بر لبان فرزند می وزد آمین گوید. مادرحاجی هم به خیال آن که فرزندش چون همیشه پیروزی رزمندگان اسلام را ازخدا طلب کرده است باکمال توجه بردعای زمزمه وار او آمین گفته بود.نماز و دعا که به آخر رسید حاجی رو به مادرش کرد و گفت : - مادر می دانی این دعایی که تو آمینش را گفته ای بای چه بود؟ -حتما پیروزی رزمندگان اسلام را از خدا خواستی. -بله آن بجای خودش.ولی من از خدا طلب شهادت کردم.چون میدانم دعاهایت مانع شهادتم می شوی امروز می خواستم آمینت را بر شهادتم بشنوم. - پسرم!من بخدا ازشهادت شما باک ندارم،چنانچه برادرت اصغر هم شهیدشده وهادی هم درجبهه است.اما من دوست دارم شما بمانید واز امام وانقلب دفاع کنید . وچه زودتر تیر دعای فرزند،شعله ور چاشنی آمین مادر،به هدف اجابت نشست وحاجی را از فراز قله های ماووت در ناپیدای غیب برچکاد شهود نشاند.
< type="text/java"> نظرات شما (0)
گذشته ها گذشت
یکروز درجبهه نگاه مشهدی نوروز علی میافتد به چشم قاتل فرزندان خردسالش
طوبی وخدیجه . قاتل ، سرباز شاه بود که در یکی از روزهایی که در فریدونکنار
راهپیمایی بود به طرف طوبی وخدیجه شلیک میکند وبدن کوچک آنها نقش برزمین
می شود .بعدانقلاب من وهمسرم به او رضایت می دهیم واو از قصاص نجات پیدا
می کند.او بعد رضایت ما به جبهه رفت.درجبهه که بود مام از مشهدی نوروز دوری
می کرد.سعی می کرد مسیری نباشدکه چشم های این دو له هم گره بخورد.از
قضا یک روز مسیری قرار می گیرد که مجبور می شود از کنار همسرم رد شود.
چشمش که به همسرم افتاد به سمتش میرودوکلی ازبابت گذشته تلخ معذرت
خواهی وابراز شرمندگی می کند شهید نوروزعلی باجوانمردی و گذشت دوباره
خود رو به او می گوید:گذشته ها گذشت،اکنون من وتو باهم سرباز اسلام
هستیم.
به نقل از همسر شهید
کاش یه ذره از این گذشت ها رو از شهدامون به ارث می بردیم. یبایید ازاین پس هرروز
یه ذره ،فقط یه گذشت کوچیک، داشته باشیم تا جزء کسانی نباشیم که خون
این عزیزا رو هدر میدن.
برای شادی روح پاکشون صلوات
کلمات کلیدی: