سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که بى محابا به مردمان آن گوید که نخواهند ، در باره‏اش آن گویند که ندانند . [نهج البلاغه]
صبح سعادت: سربلندی عدالت ابادانی

متن رسمی و اداری برای تبریک عید نوروز

عید نوروز

*
ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب ای دگرگون

کننده حالی به حالی دیگر حال مارا به بهترین حال دگرگون کن سال نو مبارک
*
*
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد،

برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد

*
*
مثل لحظه ای که باغ, در ترنم ترانه شکوفا میشود, غرق در شکوفه میشود روزگارتان بهـار

لحظه هایتان پر از شکوفـه باد. سال نـو مبارک
*
*

*
عطر نرگس، رقص باد. نغمه شوق پرستوهای شاد.خلوت گرم کبوتران

مست.نرم نرمک میرسد اینک بهار.خوش به حال روزگار.سال نو مبارک
*
*
با سلام-در آستانه فرا رسیدن “عید نوروز باستانی” و طمطراق پیک بهاران و آغاز سال نو تبریک

و تهنیت صمیمانه را تقدیم شما و خانواده محترمتان داشته و در پرتو الطاف بیکران خداوندی

، سلامتی و بهروزی، طراوت و شادکامی، عزت و کامیابی را آرزومندیم.

.

.

.

شاید خداوند صحرا را آفرید تا با دیدن نخل لبخند بزنیم .پیشاپیش

سال نو مبارک.با یک دنیا آرزوی بهترین.
*
*
عید نوروز را به

گلهای یاس بهشت آرزوهایم ،پدر و مادر عزیزم

که عطرشان پایدار ومهرشان ستودنی است

تبریک می گویم
*
*
بنگر به رستاخیز طبیعت که چه زیباست . و هر سال ستاخیزی دیگر را تجربه می کنیم و چه زیباتر رستاخیز انسان در این عصر آهن وتباهی

*
*
مثل لحظه ای که باغ, در ترنم ترانه شکوفا میشود, غرق در شکوفه میشود روزگارتان بهـار

لحظه هایتان پر از شکوفـه باد. سال نـو مبارک

*
*
و باز گرمای ملایم و فرحبخش روز های آفتابی بهار در باغ و راغ و کشتزار ها به سبزه و گلها

و درختان بشارت میدهد تا از خواب سنگین زمستان بیدار شوند و روح تازه بخود گیرند

و آنگاه این نوای جانبخش را ساز بدارند . . . 
*
*
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال

حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد

رابه تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت

را ازدرگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسئلت مینماییم
*
*
چه افسانه ی زیبایی… زیباتر از واقعیت .. راستی مگر هر شخصی احساس نمیکند

که نخستین روز بهار گویی نخستین روز آفرینش است؟

نوروز مبارک
*
*
با خوبی ها و بدی ها،هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد،

برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد،سالی دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد
*
*


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 92/12/29:: 12:0 صبح     |     () نظر

یکی از آیین‌های سالانه‌ی ایرانیان چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه‌شنبه‌ی سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می‌روند.

چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می‌شود. مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه‌اش به قرن‌ها پیش باز می گردد.
مراسم ویژه‌ی آن در شب چهارشنبه صورت می‌گیرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه‌ها آتش‌های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می‌خوانند.

مراسم چهارشنبه سوری:
بوته افروزی
در ایران رسم است که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته‌های خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» کپه می‌کنند. با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می‌شوند و بوته‌ها را آتش می‌زنند.
در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته‌های افروخته می‌پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش ترانه‌هایی می‌خوانند: "زردی من از تو ، سرخی تو از من"، "غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا"، "ای شب چهارشنبه ، ای کلیه جاردنده ، بده مراد بنده"
خاکستر چهارشنبه سوری، را نحس می‌دانند، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش می دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می کنند. سرود "زردی من از تو / سرخی تو از من"

قاشق زنی
زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقی با کاسه‌ای مسین برمی‌دارند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می‌افتند و در برابر هفت خانه می‌ایستند و بی‌آنکه حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر کاسه می زنند. صاحب خانه که می‌داند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه‌های آنان می‌گذارد.
اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد. گاه مردان به ویژه جوانان، چادری بر سر می‌اندازند و برای خوشمزگی به قاشق زنی در خانه‌های دوست و آشنا و نامزدان خود می‌روند.

آش چهارشنبه سوری
خانواده‌هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می کردند و در شب چهارشنبه‌ی آخر سال «آش ابودردا» یا «آش بیمار» می‌پختند و آن را اندکی به بیمار می‌خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می‌کردند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 92/12/25:: 12:0 صبح     |     () نظر
بر خلاف یک تصور نابجا تقدیس آتش ، نه به دلیل پرستش آن که در واقع نوعی نشانه و اثر از روشنایی و حقیقت اهورا مزداست و نقشی کنایه ای دارد .


عصرایران ؛ امیرهادی انواری - جشن سوری و یا آنچه ما امروز آن را چهار شنبه سوری میخوانیم ، جشنی است که مانند بیشتر جشن های ایرانی که به ستاره شناسی بستگی دارند مبدا همه حساب های علمی و تقویمی است .

 در آن روز در سال 1725 پ م زرتشت بزرگترین حساب گاه شماری جهان را نموده و کبیسه پدید آورده و تاریخ کهن را درست و منظم کرده است (1).
بر خلاف بعضی از مناسبت ها این مناسبت سر منشا ای کهن و باستانی در تاریخ این آب و خاک دارد ، و پر هجو نیست اگر بگوییم از اهمیتی به مراتب بالاتر از نوروز بر خوردار بوده است .

ازین رو شاید از آنچه که بایسته این مناسبت تاریخی بوده کمتر به آن توجه شده !
بر ماست که دست کم در مورد بعضی نکات برجسته آن بیشتر از آنچه تا حال میدانسته ایم بدانیم.
جشن سوری تنها یک جشن ساده نیست ، جشن سوری یک یاد آوری از گوشه ای از تاریخ غرور آور این آب و خاک است .

جشن سوری یا چهار شنبه سوری

در کتاب تاریخ بخارا(2) اشاره شده که منصور بن نوح از شاهان سامانی در نیمه اول سده چهارم هجری این جشن را برگزار می کند که موجب آتش سوزی در قصر او نیز می شود . :

«..... و چون امیر سدید منصور بن نوح به ملک بنشست اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان ، فرمود تا آن سرای ها را دیگر بار عمارت کردند و هر چه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند . آن گاه امیر سدید به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنانکه عادت قدیم است ، آتشی عظیم افروختند . پاره ای آتش به جست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و امیر سدید هم در شب به جوی مولیان رفت .....»

آنچه از این بخش برداشت می شود این است که بطور یقین این جشن در 350 هجری و در ماه شوال که مصادف با پایان سال شمسی بوده توسط یکی از شاهان سامانی در بخارا و جوی مولیان برگزار شده است و آنجا که نگارنده به «عادت قدیم است» اشاره میکند مشخص میشود که این جشن از سالها و بلکه سده های پیش در ایران رایج بوده است.اما هیچ اشاره ای به روز آن نشده ، یعنی شب چهار شنبه سوری .

امروزه ما مردم ایران هر ساله به شکل های مختلف جشن چهار شنبه سوری را برگزار می کنیم ، در جای جای ایران این جشن به صورت های مختلف برگزار می شود که نسبت به آنچه اصل آن بوده تفاوت های بسیاری دارد .

در شهر های بزرگ به نظر می رسد که رسوم و آداب اصیل جشن سوری رو به فراموشیست و آنچه بدان تبدیل شده یک فستیوال جدید است که هیچ ربطی به اصل جشن سوری ندارد! ( البته باید یاد آور شد هنوز در شهرستان ها و شهر های کوچک و روستا ها پیوند هایی بین چهار شنبه سوری و خود جشن سوری دیده میشود که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد ) .

تا به حال بر اساس تحقیقات محققین و پژوهشگران هیچ سند تاریخی برای روز دقیق برگزاری جشن سوری در زمان باستان بدست نیامده است .

آنچه مسلم است این است که ممکن نیست در ایران باستان جشن سوری در یک روز معلوم مثل شب چهار شنبه برگزار می شده چرا که تقویم ایران باستان اصلا شماره روز ها به صورت هفته گانه نداشت و هر روز نام خاص خود را داشته است . روز شماری که ما امروزه از آن استفاده میکنیم که بر اساس آن هر ماه به چهار بخش هفت قسمتی که هر بخش یک روز است و در کل به آن هفته میگوییم تقسیم شده ، پس از ورود تازیان(اعراب) به ایران و از روزشمار آنان برداشت شده است.

پیش از آن ماه های ایرانی به صورت پنج پنج تقسیم می شده که به هر یک پنجه می گفتند ،مثل تقسیمی که در مصر باستان و بابل رایج بوده است(3) .
تقویم ایران باستان شامل دوازده ماه سی روزه بوده( سی روز بی کم و کاست و نه سی و یک روز ) و در سال کبیسه پنج روز با الهام از پنج نام گاثاها 4به سال اضافه می کردند ، این پنج روز را در مجموع پنجه ، خمسه ، پنجه دزدیه ، خمسه مسترقه ، گاه ، اَندَرگاه ، بِهیزک و پنجه وِه می گفتند .

بر این اساس در ایران باستان زمان جشن سوری نمی توانسته در شب چهار شنبه بوده باشد ، چرا که اصلا شنبه و چهار شنبه و آدینه ای برقرار نبوده !

خصوصیات شب چهار شنبه

در روزشماری اعراب چهار شنبه روز منحوس و نا مبارکی شمرده می شود ، یکی از دلایلی که به نظر می رسد بعد ها جشن سوری به شب چهار شنبه منتقل شد همین است ، یعنی سعی می شده شب چهار شنبه را که نحس و نا مبارک بوده را با جشن و سرور بگذرانند و در آن شب و روز دست از خرید و فروش و کسب و کار بکشند چرا که اعتقاد داشتند به دلیل نحسی چهار شنبه هر معامله و کسبی که در آن شب و روز نیز انجام شود نا مبارک خواهد بود ، جاحظ در تالیف خود به چهار شنبه یا یوم الرباع اشاره میکند و میگوید :
« وَ الاِربَعاء یَوم ضنک و نَحس »(5)

همچنین منوچهری دامغانی نیز در یکی از اشعار خود به نحسی این روز اشاره کرده و گفته : چهار شنبه که روز بلاست باده بخور
بسا تکین می خور تا به عافیت گذرد

چنان که از نظر گذشت چهار شنبه در تقویم تازی دارای خصوصیات منحوس بود.( مثل روز 13 فروردین )

شاید به همین جهت بوده که مردم سعی داشتند شب چهار شنبه آخر سال را به جشن و پایکوبی بگذرانند و دست از کسب و کار بکشند تا بدین شکل از نحسی آن در امان باشند ! و جشن سوری بهترین بهانه برای برگزاری این فراغت بوده ، همانند آنچه مردم در سیزده فروردین انجام میدهند ، با این تفاوت که جشن سوری دارای پیشینه بسیار غنی تاریخی و اعتقادی میباشد .
پس شاید بعد ها به همین دلیل جشن سوری را به شب چهار شنبه نحس آخر سال انتقال دادند .

ارتباط با قیام مختار

 یکی دیگر از حدس هایی که برای چگونگی انتقال جشن سوری به شب چهار شنبه میت وان زد ارتباط آن با مختار سردار شیعه عرب است که به خون خواهی شهدای کربلا که به نا حق در کربلا توسط لشکر یزید با شهید شده بودند، قیام می کند .
گفته شده مختار پس از واقعه عاشورا و پس از آنکه از زندان آزاد می شود ، به خون خواهی شهدای کربلا بر می خیزد (6).

آنگاه برای آنکه مخالف را از موافق تشخیص دهد و بر کفتار ها بتازد فرمان داد تا شیعیان راستین آن حضرت بر بام خانه ها آتش بیفروزند ، شب آن فرمان مصادف بوده با شب چهار شنبه آخر سال .

یکی از حدس ها نیز این است که شاید به این دلیل بوده که از آن پس مردم ایران که دوستدار اهل بیت رسول اکرم (ص) و حضرت سید الشهدا هستند ، آن شب را پاس می دارند و به یاد آن شب چهار شنبه را با جشن سوری همزمان جشن می گیرند ، که در آن شب دوستداران واقعی حضرت سید الشهدا شناخته شدند .

یک عقیده کهن ایرانی

اعتقاد مردم باستان فروهر ها (7) به مدت ده شبانه روز از جایگاه اصلی و آسمانی خود به شهر و دیار خود فرود آمده و میان بازماندگان زندگی می کنند . تا پیش از روز بیست و پنجم اسفند ماه که در شب آن ، یعنی شب بیست وششم فروهر ها فرود می آیند .

در این روزها بازماندگان لباس نو تهیه می کنند و در اتاق ها به ویژه اتاق درگذشتگانشان نقل و نبات و شیرینی و میوه و سبزی و گل و کتاب مقدس و شمع روشن و چوب های خوشبو در سفره می نهند . کدورت ها و نقارها را بر طرف می کنند به‌آن امید که چون روان درگذشتگان به میان آنان آمدند شاد و راضی باشند و به بازماندگان دعا و برکت عنایت کنند .

در این شبها مردم بر سر بامها برای راهنمایی روان درگذشتگانشان آتش روشن میکردند تا در فروغ و روشنای آن آتش ، روان درگذشتگان در روشنایی وارد خانه بازماندگان شوند ، همچنین رسم بوده که کنار آن آتش که بر پشت بام روشن میکردند خوراک های ویژه ای نیز قرار دهند .

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 92/12/25:: 12:0 صبح     |     () نظر

دو بعثت ‏بزرگ

(از بیست و هفتم رجب تا پانزدهم شعبان)

 

از مبعث ‏خاتم الانبیا تا مبعث‏ خاتم الاوصیا؛

از بعثت محمد تا برانگیخته شدن محمد؛

از آغازى غریبانه تا آغازى دیگر:

«بَدَاَ الاسلام غریبا و سَیَعُودُ غریبا»؛

از «جاء الحق‏» تا «جاء الحق‏» که آن روز رسول خدا با بعثتش، بت‏ها را سرنگون ساخت؛ باطل را از میان برداشت و بر جهالت و برداشت‏هاى غلط از زندگى آدمى، خط بطلان کشید، و امروز که فرزندش امام موعود، ظهور خواهد کرد، بت‏هاى عصر نوین را خواهد شکست و از فرهنگ مترقى اسلام پرده برخواهد داشت تا آن جا که بپندارند دینى نوین آورده است، و باطل را در هم فرو خواهد ریخت که امام باقر علیه‌السلام فرمود:

«اذا قام القائم ذهبت دولة الباطل؛ اگر قائم آل محمد (علیه‏السلام) قیام کند، دولت ‏باطل نابود خواهد شد.»

در روایت ولادت نیز، حکیمه خاتون گوید:

هنگامى که مهدى، زاده شد، پاک و طاهر بود و بر بازوى راستش نوشته بود: «جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا.»

خداوند حضرت محمد - صلى الله علیه و آله - را براى هشدار دادن به مردم جهان و پاسدارى از قرآن فرستاد، در حالى که شما، گروه اعراب، زشت‏ترین آیین را براى خود برگزیده و در بدترین جایگاه به سر مى‏بردید. در میان سنگ‏هاى درشت‏ خارا خانه مى‏ساختید و با مارهاى زهردار مى‏زیستید، آب لجن مى‏نوشیدید. غذاى خشن مى‏خوردید. خون یکدیگر را مى‏ریختید. از خویشاوندان دورى مى‏کردید، بت در میان شما نصب شده بود و از گناهان اجتناب نمى‏کردید.

آرى، همان گونه که رسول خدا - صلى الله علیه و آله و سلم - ماموریت مى‏یابد که بت‏ها را در هم شکند و خط سرخ بر آن چه غیر خدایى دارد بکشد و کفر و شرک و ضلال را مضمحل و نابود سازد و حق و هدایت و روشنایى را جایگزین باطل و جهالت و گمراهى نماید، حجت ‏خدا بر زمین؛ یعنى «ابا صالح‏» نیز ماموریت دارد تا با ظهورش، حق را نمایان سازد و باطل را از صحنه خارج نماید و قدرت‏هاى ضد خدایى را در هم شکند و زورگویان و ستم‏پیشگان و جهان‏خواران و جائران و جباران را محو و نابود کند و از صحنه گیتى براندازد و پرچم حکومت راستین الهى را در سراسر جهان به اهتزاز درآورد. اگر آن روز آخرین پیام رسان خدا - که درود بى‏پایان بر او و خاندان پاکش باد - بر فراز خانه خدا برآمد و بت‏ها را یکى پس از دیگرى در هم فرو ریخت و آواى دلنشینش در فضاى ظلمتکده مکه، بلند شد که: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»، به زودى نیز آخرین جانشینانش در کنار خانه خدا، همان نوا را سر خواهد داد و این زمان دعوت الهى را تکرار خواهد کرد که: اى مردم «بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین.‏»

تا آن روز این دو فریاد هم‏ چنان در فضاى جهان طنین‏انداز است که: «لا اله الا الله‏» و «بقیة الله خیر لکم‏.» و اگر آن روز رسول خدا در یک حرکت ‏سریع به اذن خداوند، 360 بت را از خانه خدا زدود، فرزندش نیز حکومت‏هاى باطل را مى‏زداید و بت‏ها را مى‏شکند و حکومت واحده حق را جایگزین صدها حکومت پوشالى باطل خواهد نمود و به اثبات خواهد رساند که: آرى! باطل، توانایى آن را ندارد که در برابر حق و حق‏جویان بایستد و پایدار بماند. همواره پیروزى و سرافرازى با حق است و بس.

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:رفتار امام زمان (عج) چون رسول الله است، آن چه آیین غلط است، نابود مى‏سازد چنان که پیامبر نیز آیین جاهلیت را برانداخت و اسلام را از نو در گیتى حاکم مى‏نماید؛ هم‏چنان که دیگر حکومت‏ها را از بین مى‏برد.»

 

انگیزه دو بعثت

امیرالمؤمنین - علیه السلام - در بیست و ششمین خطبه نهج‏البلاغه مى‏فرماید:

 

«ان الله بعث محمدا - صلى الله علیه و آله - نذیرا للعالمین و امینا على التنزیل و انتم معشر العرب على شر دین و فی شر دار، منیخون بین حجارة خشن و حیات صم، تشربون الکدر و تاکلون الجشب، و تسفکون دماءکم و تقطعون ارحامکم، الاصنام فیکم منصوبة و الآثام بکم معصوبة؛ خداوند حضرت محمد - صلى الله علیه و آله - را براى هشدار دادن به مردم جهان و پاسدارى از قرآن فرستاد، در حالى که شما، گروه اعراب، زشت‏ترین آیین را براى خود برگزیده و در بدترین جایگاه به سر مى‏بردید. در میان سنگ‏هاى درشت‏ خارا خانه مى‏ساختید و با مارهاى زهردار مى‏زیستید، آب لجن مى‏نوشیدید. غذاى خشن مى‏خوردید. خون یکدیگر را مى‏ریختید. از خویشاوندان دورى مى‏کردید، بت در میان شما نصب شده بود و از گناهان اجتناب نمى‏کردید.

در چنین جاهلیتى که مردم از فرهنگ و اخلاق و انسانیت کاملا به دور بودند و فروغ حق و حقیقت رخت‏ بر بسته و درخت علم و دانش، پژمرده و پرچم شقاوت و درندگى و نادرستى، نصب شده بود، خداوند حجتش و رسولش و پیام رسانش را برانگیخت تا فرهنگ پیشتاز اسلام را جایگزین آن همه نادرستى‏ها و کژى‏ها و جهالت‏ها کند و به جاى زنده به گور کردن دختران و کشتن معصومان و ریختن خون مظلومان، نه تنها به انسان‏ها، بلکه با حیوانات نیز خوش‏رفتارى شود و اخلاق الهى و منش ربانى، حاکم گردد و به جاى بدبختى و ذلت و عقب افتادگى، پایدارى و عزت و عظمت و سربلندى نصیب مسلمین گردد.»

خداوند، اسلام را به واسطه امام زمان(عج) عزت مى‏بخشد، پس از آن که خوار شده باشد و اسلام را زنده مى‏کند، پس از آن که مرده باشد. او با شمشیر (سلاح) مردم را به سوى خدا دعوت مى‏کند، پس اگر کسى نپذیرفت کشته مى‏شود و اگر کسى با او جنگید، خوار و ذلیل مى‏گردد. امام زمان، دین را چنان که باید باشد، ظاهر و آشکار مى‏گرداند و چنان که رسول خدا، حکومت مى‏کرد، حکومت مى‏کند. تمام مذاهب و آیین‏ها را جز دین خالص خداوند، از میان برمى‏دارد.»

امام صادق علیه السلام درباره قیام امام زمان(عج) مى‏فرماید:

«اذا قام القائم حکم بالعدل، و ارتفع فی ایامه الجور، و امنت السبل، و اخرجت الارض برکاتها، و رد کل حق الى اهله... (1) ؛ هرگاه قائم آل محمد قیام کند، با عدل و داد حکومت نماید و ظلم و ستم در دورانش برطرف شود و راه‏ها امن گردد و برکت‏هاى زمین ظاهر شود و حق ضایع شده هر کس را به خویش باز گرداند.»

و نیز همان حضرت مى‏فرماید:

«یصنع کما صنع رسول الله صلی الله علیه و آله، یهدم ما کان قبله کما هدم رسول الله صلى الله علیه و آله امر الجاهلیة، و یستانف الاسلام جدیدا بعد ان یهدم ما کان قبله (2)؛ رفتارش چون رسول الله است، آن چه آیین غلط است، نابود مى‏سازد چنان که پیامبر نیز آیین جاهلیت را برانداخت و اسلام را از نو در گیتى حاکم مى‏نماید؛ هم‏چنان که دیگر حکومت‏ها را از بین مى‏برد.»

بعثتى است؛ مانند بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله که دولت ‏باطل را سرنگون ساخت و حق را حاکم نمود. در این زمان نیز مبعث دیگرى تکرار مى‏شود. این بار نیز «محمد» مبعوث شده است که فسق و فجور و تباهى را برطرف سازد و ظلم و بى‏دادگرى و تجاوز و نادرستى را از بین ببرد. و در این راه، مانند جدش اذیت و آزار مى‏بیند و به خاطر گسترش عدل و داد، براى خدا، همه اذیت‏ها و شکنجه‏ها را تحمل مى‏کند.

امام باقر علیه السلام فرمود:

«ان صاحب هذا الامر لو ظهر، لقی من الناس مثل ما لقی رسول الله صلى الله علیه و آله و اکثر (3)؛ امام زمان، هرگاه ظهور کند، همان گونه که پیامبر از مردم اذیت دید، او هم چنان، بلکه بیش‏تر اذیت مى‏بیند.»

 

با ظهور مهدى، این نور کاملا گسترده مى‏شود و فروغش همه جا را فرا مى‏گیرد، هر چند کافران و مشرکان را خوش نیاید. و منتظران، هر صبح و شام در گاه و بى‏گاه دست دعا و نیایش را بلند کرده‏اند و فریاد مى‏زنند:

«عجل على ظهورک یا صاحب الزمان‏»

 

 

 

با ظهور مهدى، این نور کاملا گسترده مى‏شود و فروغش همه جا را فرا مى‏گیرد، هر چند کافران و مشرکان را خوش نیاید. و منتظران، هر صبح و شام در گاه و بى‏گاه دست دعا و نیایش را بلند کرده‏اند و فریاد مى‏زنند:

«عجل على ظهورک یا صاحب الزمان‏»

 

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:

«یعز الله به الاسلام بعد ذله و یحییه بعد موته ... و یدعو الى الله بالسیف، فمن ابى قتل و من نازعه خذل. یظهر من الدین ما هو علیه الدین فی نفسه ما لو کان رسول الله صلى الله علیه و آله یحکم به. یرفع المذاهب من الارض فلایبقى الا الدین الخالص (4) ؛ خداوند، اسلام را به واسطه او عزت مى‏بخشد، پس از آن که خوار شده باشد و اسلام را زنده مى‏کند، پس از آن که مرده باشد. او با شمشیر (سلاح) مردم را به سوى خدا دعوت مى‏کند، پس اگر کسى نپذیرفت کشته مى‏شود و اگر کسى با او جنگید، خوار و ذلیل مى‏گردد. امام زمان، دین را چنان که باید باشد، ظاهر و آشکار مى‏گرداند و چنان که رسول خدا، حکومت مى‏کرد، حکومت مى‏کند. تمام مذاهب و آیین‏ها را جز دین خالص خداوند، از میان برمى‏دارد.»

چقدر زیبا و جالب، امام معصوم - سلام الله علیه - بین دو برانگیخته شدن و دو بعثت پیامبر و امام زمان، مقایسه مى‏کند. چقدر زیبا رفتارهاى امام را با نیاى بزرگوارش، یکسان مى‏داند؛ تو گویى پیامبر از نو برانگیخته شده و پرده‏هاى تاریک ظلمت و گمراهى را که هزاران بار، تاریک‏تر و نارواتر از جاهلیت دوران رسول خدا است، با قدرت الهى و به کمک مؤمنان و منتظران فرج، در هم مى‏نوردد و پرچم «لا اله الا الله‏» را همان سان که جد اطهرش برافراشت، برفراز گیتى مى‏افرازد. با دشمنان خدا و منافقان و کافران و مشرکان - که چقدر زیادند و در رنگ و پوست‏ها و لباس‏هاى گوناگون پراکنده‏اند - چنان مبارزه‏اى بى‏امان مى‏کند و کارزار مى‏نماید تا اثرى از فتنه بر زمین نماند. «و قاتلوهم حتى لاتکون فتنة و یکون الدین کله لله‏» و اگر آن زمان، رسول خدا فرصت کافى نیافت تا تمام مشرکان و منافقان را از بین ببرد، امروز فرزندش با تمام قدرت، این امر الهى را اجرا مى‏سازد. گویا هنوز تاویل این آیه شریفه نرسیده است. وقتى این آیه تاویل مى‏یابد که اثرى از مشرکین و منافقین نباشد.

و این منتظران ظهورش - شیعیان حقیقى - برترین انسان‏ها هستند و از پیروان و اصحاب سایر امامان نیز شاید برتر باشند، چرا که ندیده به امامشان ایمان آورده‏اند. اینها را رسول خدا صلی الله علیه و آله برادران خود مى‏داند و وقتى به یاد برادرانش مى‏افتد و اظهار علاقه به آنان مى‏کند، یکى از اصحاب عرضه مى‏دارد: مگر ما برادرانت نیستیم، اى رسول خدا؟حضرت مى‏فرماید: «نه! شما اصحاب من هستید، ولى برادرانم کسانى هستند که در آخر الزمان مى‏آیند و به من ایمان مى‏آورند، در حالى که مرا ندیده‏اند ... همانا آنان چراغ‏هاى هدایت در تاریکى هستند که خداوند آنها را از فتنه‏هاى ظلمانى مى‏رهاند.»

 

روز موعود

امیر مؤمنان - علیه السلام - مى‏فرماید:

«ولا یبقى ارض الا نودی فیها شهادة ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و ان محمدا رسول الله؛ و هیچ سرزمینى نمى‏ماند جز آن که شهادت به وحدانیت‏ خدا و رسالت پیامبر در آن برملا مى‏گردد.»

و آن چه روز فرخنده‏اى است. حق‏جویان لحظه لحظه عمر خود را منتظر آن «روز موعود» هستند. منتظرند که بین رکن و مقام، امام و منجى خود را ببینند، با او «بیعت‏» کنند، چنان که با جدش نادیده بیعت کردند. منتظرند که پس از قرن‏ها انتظار، وارث زمین گردند: «و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین. و نمکن لهم فى الارض و نرى فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون.‏»

منتظرند تا در زیر سایه امامشان، با دشمنانش کارزار کنند و ظالمان و ستم‏پیشگان را از زمین بردارند؛ همان‏ها که در طول سالیان دراز، شیعیان و پیروان امامان را آزار مى‏دادند و از هیچ شکنجه‏اى - چه روحى و چه جسمى - فروگذار نمى‏کردند؛ اکنون نور خدا نمایان شده و آنان که خواستند این نور را در طول تاریخ خاموش نمایند، باید امروز خاموش گردند که این نور خاموش شدنى نیست:

«یریدون لیطفئوا نور الله بافواهم والله متم نوره‏.»

و با ظهور مهدى، این نور کاملا گسترده مى‏شود و فروغش همه جا را فرا مى‏گیرد، هر چند کافران و مشرکان را خوش نیاید. و منتظران، هر صبح و شام در گاه و بى‏گاه دست دعا و نیایش را بلند کرده‏اند و فریاد مى‏زنند:

«عجل على ظهورک یا صاحب الزمان‏»

و باید بسیار «دعاى فرج‏» کنند تا صاحبشان از راه رسد، تا ابراهیم با تبر بت‏شکنش و موسى با عصاى معجزه آسایش و عیسى با دم روح اللهیش و محمد با قرآنش و على با ذوالفقارش برسند که او وارث تمام پیامبران و امامان و تمام تقوا پیشگان و مجاهدان و صدیقان و شهیدان است.

و چقدر تاکید بر انتظار فرج شده است که رسول خدا فرمود:

«انتظار الفرج عبادة. افضل اعمال امتی انتظار فرج الله عزوجل (5)؛ نتظار فرج، عبادت است. برترین و بهترین اعمال امتم، انتظار فرج از سوى خداى - عزوجل – است.‏»

و این منتظران ظهورش - شیعیان حقیقى - برترین انسان‏ها هستند و از پیروان و اصحاب سایر امامان نیز شاید برتر باشند، چرا که ندیده به امامشان ایمان آورده‏اند. اینها را رسول خدا صلی الله علیه و آله برادران خود مى‏داند و وقتى به یاد برادرانش مى‏افتد و اظهار علاقه به آنان مى‏کند، یکى از اصحاب عرضه مى‏دارد: مگر ما برادرانت نیستیم، اى رسول خدا؟

حضرت مى‏فرماید: «نه! شما اصحاب من هستید، ولى برادرانم کسانى هستند که در آخر الزمان مى‏آیند و به من ایمان مى‏آورند، در حالى که مرا ندیده‏اند ... همانا آنان چراغ‏هاى هدایت در تاریکى هستند که خداوند آنها را از فتنه‏هاى ظلمانى مى‏رهاند.» (6)

خوشا به حالتان اى صابران در دوران غییبت؛

خوشا به حالتان اى پایداران در محبت و عشق به حضرت حجت؛

خوشا به حالتان اى منتظران واقعى فرج؛

و خوشا به حالتان اى پیروان صدیق و مخلص امام زمان.

هم چنان پا برجا بمانید و استقامت ورزید و مواظب باشید که کژى‏هاى فریب دهنده، شما را کج و راست نکند و در احیاى امر الهى، پیشتاز و پیشگام باشید و به انتظار یارى رساندن به «مضطر» واقعى همواره «امن یجیب‏» بخوانید تا خداوند دعایتان را مستجاب گرداند و پراکندگى‏هایتان را مبدل به وحدت سازد و «سوء» را از شما برطرف نماید.

در پایان، فرا رسیدن این دو عید بزرگ را به امت «پاسدار اسلام‏»، به ویژه مقام معظم رهبرى، تبریک و تهنیت گفته، از خداى بزرگ مسالت داریم ما را در راه احقاق حق، پایدار گرداند و ما را جزء منتظران واقعى آن حضرت قرار دهد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 92/3/19:: 12:0 صبح     |     () نظر

 

تصویری که در پیش رو دارید، در یکی از محورهای عملیاتی جنوب کشور،(احتمالا شلمچه) به ثبت رسیده است. سرِ یک رزمنده ی بسیجی، چند ثانیه قبل از رسیدن عکاس، بر اثر اصابت گلوله ی مستقیم تانک، متلاشی شده و قسمت گردن و سینه اش در حال سوختن است و همرزم او در تلاش است که با ریختن خاک بر روی آتش، از سوختن بیشتر پیکر شهید جلوگیری نماید. عکسِ دردناک و منقلب کننده ای است اما نباید فراموش کنیم که سرهای فراوان از پیکر جوانان رشید این سرزمین جدا شد تا نهضتِ حضرت روح الله، مستدام بماند و ارزش های حسینی بر این آب و خاک حکم فرما گردد.

حضرات کاندیداهای ریاست جمهوری و مجلس وغیره رییس جمهور فعلی،وتماکم انها که گاه وبیگاه  احساس تکلیف، آن ها را به زحمت انداخته است، بد نیست یک نسخه از این عکس را قاب گرفته و در دفتر کارشان در پاستور ویا بهارستان نصب کنند تا یادشان نرود چه بدهی کمرشکنی به این ملت دارند و چه مسئولیت سنگینی را بر دوش. شاید مفید به حالشان باشد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 92/3/8:: 10:12 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >