سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روایت گر حدیث ما که بدان دلهای شیعیانما را استوار می دارد، از هزار عابد برتر است [امام صادق علیه السلام]
صبح سعادت: سربلندی عدالت ابادانی

غدیر، تنها نه به عنوان «روزى تاریخى‏» ، بلکه به عنوان یک‏«عید اسلامى‏» مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنتهاى خاصى‏را مى‏طلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلکه باید آن را عید گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینى، آن‏را بزرگ داشت و برشکوه آن افزود، تا ارزشهاى نهفته در این روزعظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین(علیهم السلام)احیاگردد.

مسابقه «غدیر» و «عیدگرفتن‏» این روز مقدس، به زمان ‏پیامبراکرم(ص)مى‏رسد. در دوران ائمه دیگر نیز این سنت دینى‏ادامه داشته و امینان وحى الهى، همچون امام صادق(ع)و امام‏رضا(ع)آن را آشکار ساخته و یادش را گرامى و زنده نگه مى‏داشتند. پیش از آنان نیز، امیرالمومنین(ع)احیاگر این عید بود.

رمز عید بودن «غدیر» نیز، کمال دین و اتمام نعمت در سایه‏تداوم خط رسالت در شکل و قالب امامت‏ بود. به فرمان پیامبر خدا(ص)مسلمانان مامور شدند «ولایت‏» را به‏صاحب ولایت تبریک گویند و با آن حضرت بیعت کنند. رسول خدا نیزبراین نعمت الهى شادمانى کرد و فرمود: «الحمدلله الذى فضلناعلى جمیع العالمین.»

آیه قرآن که به صراحت، این روز را روز اکمال دین و خشنودى‏پروردگار از این واقعه و این تعیین وصى دانسته، رمزدیگرى ازعید بودن غدیرخم است. فرخندگى این روز و عظمت این مراسم و عیدبودن غدیر، در آن روز و لحظه برهمگان روشن بود. این نکته راحتى «طارق بن شهاب‏» مسیحى که در مجلس عمربن خطاب حضور داشت،فهمیده بود که گفت: اگر این آیه(الیوم اکملت لکم‏دینکم...)(مائده / 3) در میان ما نازل شده بود، روز نزول آیه‏را عید مى‏گرفتیم. هیچ یک از حاضران نیز حرف او را رد نکردند. خود عمر نیز سخنى گفت که به نوعى پذیرش حرف او بود.

عید گرفتن غدیر

غدیر، تنها نه به عنوان «روزى تاریخى‏» ، بلکه به عنوان یک‏«عید اسلامى‏» مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنتهاى خاصى‏را مى‏طلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلکه باید آن را عید گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینى، آن‏را بزرگ داشت و برشکوه آن افزود، تا ارزشهاى نهفته در این روزعظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین(علیهم السلام)احیاگردد.

همه این ویژگیها براى این روز بزرگ، موقعیتى والا و ارزشمندپدید آورد، آنچنان که رسول خدا(ص)و ائمه هدى و مومنانى که پیروآنان بودند، از موقعیت این روز شادمان بودند. مقصود ما از«عیدگرفتن‏» این روز نیز همین است. خود حضرت رسول نیز به این‏نکته اشاره و تصریح فرموده است، از جمله در روایتى که ‏مى‏فرماید: «روز غدیرخم، برترین اعیاد امت من است، روزى است که خداى‏متعال مرا فرمان داد تا برادرم على‏بن ابى‏طالب را به عنوان‏پرچمى هدایتگر براى امتم تعیین کنم که پس از من به وسیله اوراهنمایى شوند، و آن، روزى است که خداوند در آن روز، دین راکامل ساخت و نعمت را بر امتم به کمال و تمام رساند و اسلام رابه عنوان دین، برایشان پسندید.»

کلام دیگر پیامبر(ص)که فرموده بود: «به من تهنیت‏بگویید، به‏من تهنیت‏بگویید.» نیز نشان دهنده همین عید بودن روز غدیر درکلام حضرت رسول است.

خود امیرالمومنین(ع)در ادامه خط پیامبر، این روز را عید گرفت‏و در سالى که روز جمعه با روز غدیر مصادف شده بود، در ضمن خطبه‏ عید فرمود: «خداوند متعال براى شما مومنان، امروز دو عید بزرگ وشکوهمند را مقارن قرار داده است که کمال هرکدام به دیگرى است،تا نیکى واحسان خویش را در باره شما کامل سازد و شما را به راه‏رشد برساند و شما را دنباله‏رو کسانى قرار دهد که بانور هدایتش‏روشنایى گرفته‏اند و شما را به راه نیکوى خویش ببرد و به نحوکامل از شما پذیرایى کند. پس جمعه را محل گردهمایى شما قرارداده و به آن فراخوانده است، تا گذشته را پاک سازد و آلودگیهاى‏جمعه تا جمعه را بشوید، نیز براى یادآورى مومنان و بیان خشیت‏تقوا پیشگان مقرر ساخته است و پاداشى چند برابر پاداشهاى‏مطیعان در روزهاى دیگر قرار داده و کمال این عید، فرمانبردارى‏از امرالهى و پرهیز از نهى او و گردن نهادن به طاعت اوست. پس‏توحید خدا، جز با اعتراف به نبوت پیامبر(ص)پذیرفته نیست و دین،جز با قبول ولایت‏به امر الهى قبول نمى‏شود و اسباب طاعت‏خدا جزبا چنگ زدن به دستگیره‏هاى خدا و اهل‏ولایت، سامان نمى‏پذیرد.

خداوند در روز غدیر، برپیامبرش چیزى نازل کرد که بیانگراراده‏اش در باره خالصان و برگزیدگان است و او را فرمان داد که‏پیام را ابلاغ کند و از بیماردلان و منافقان هراس نداشته باشد وحفاظت او را عهده دار باشد... .

(تا آنجا که فرمود:)رحمت‏ خدا برشماباد! پس از پایان این‏تجمع، به خانه‏ها برگردید و به خانواده خود، وسعت و گشایش دهیدو به برادران خود نیکى کنید و خداوند را بر نعمتى که ارزانى‏تان‏کرده، سپاس گویید. باهم باشید، تا خداوند هم متحدتان سازد، به‏یکدیگر نیکى کنید، تا خداوند هم الفت‏شما را پایدار کند، ازنعمت الهى به یکدیگر هدیه دهید، آن گونه که خداوند برشما منت‏نهاده و پاداش آن را در این روز، چندین برابر عیدهاى گذشته وآینده قرار داده است. نیکى دراین روز، ثروت را مى‏افزاید و عمررا طولانى مى‏کند. ابراز عاطفه و محبت‏به هم در این روز، موجب‏رحمت و لطف خدا مى‏شود. تا مى‏توانید، در این روز از وجودتان خرج‏خانواده و برادرانتان کنید و در برخوردها و ملاقاتها ابرازشادمانى و سرور کنید... »

آیین عید غدیر و ائمه

ائمه اهل‏بیت(علیهم السلام)، این روز را شناخته و شناسانده وآن را عید نامیدند و همه مسلمانان را به عیدگرفتن آن دستوردادند و فضیلت آن روز و ثواب نیکوکارى در آن را بیان کردند.

فرات بن احنف مى‏گوید: به امام صادق(ع)عرض کردم: جانم فدایت!

آیا مسلمانان عیدى برتر از عید فطر و قربان و جمعه و روز عرفه‏دارند؟ فرمود: آرى! با فضیلت‏ترین، بزرگترین و شریفترین روز عیدنزد خداوند، روزى است که خدا دین را در آن کامل ساخت وبرپیامبرش محمد(ص)این آیه را نازل فرمود: (الیوم اکملت لکم‏دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا)گفتم: آن‏کدام روز بود؟ فرمود: هرگاه یکى از پیامبران بنى‏اسرائیل‏مى‏خواست جانشین خود را تعیین کند و انجام مى‏داد، آن روز را عیدقرار مى‏دادند. آن روز، روزى است که پیامبر اکرم(ص)على(ع)را به‏عنوان هادى امت نصب کرد و این آیه نازل شد و دین کامل گشت ونعمت‏خدا بر مومنان، تمام‏شد. گفتم: آن روز، کدام روز از سال‏است؟ فرمود: روزها جلو و عقب مى‏افتد، گاهى شنبه است، گاهى یک‏شنبه، گاهى دوشنبه، تا... آخر هفته. گفتم: در آن روز، چه کارى‏سزاوار است که انجام دهیم؟ فرمود: آن روز، روز عبادت و نماز وشکر و حمد خداوند و شادمانى است، به خاطر منتى که خدا بر شمانهاد و ولایت ما را قرار داد. دوست دارم که آن روز را روزه ‏بگیرید.

حسن بن راشد از امام صادق(ع)روایت مى‏کند که: به آن حضرت عرض‏کردم: جانم فدایت! آیا مسلمانان را جز عید فطر و قربان، عیدى‏است؟ فرمود: آرى اى حسن! بزرگتر و شریف‏تر از آن دو. پرسیدم: چه‏ روزى است؟ فرمود: روزى که امیرالمومنین(ع)به عنوان نشانه ‏راهنما براى مردم منصوب شد. گفتم: فداى شما! در آن روز چه کارى‏سزاوار است که انجام دهیم؟ فرمود: روزه مى‏گیرى و برپیامبر ودودمانش درود مى‏فرستى و از آنان که در حقشان ستم کردند، به‏درگاه خدا تبرى مى‏جویى. همانا پیامبران الهى به اوصیاء خویش‏دستور مى‏دادند روزى را که جانشین تعیین شده، «عید» بگیرند. پرسیدم: پاداش کسى که آن روز را روزه بگیرد چیست؟ فرمود: برابربا روزه شصت ماه است.

عبدالرحمان بن سالم نیز از پدرش روایت کرده که: از حضرت‏صادق(ع)پرسیدم: آیا مسلمانان غیر از جمعه، قربان و فطر، عیدى‏دارند؟ فرمود: آرى، عیدى محترم‏تر. گفتم: چه روز؟ فرمود: روزى‏که حضرت رسول(ص)، امیرالمومنین(ع)را به امامت منصوب کرد وفرمود: «من کنت مولاه فهذا على مولاه‏» . عرض کردم: آن روز، چه‏روزى است؟ فرمود: به روزش چه کاردارى؟ سال در گردش است، ولى آن‏روز، هیجدهم ذى‏حجه است. پرسیدم: در آن روز شایسته است چه کارى‏انجام شود؟ فرمود: در آن روز، با روزه و عبادت و یادکردن محمدو آل محمد، خداوند را یاد مى‏کنید. همانا پیامبراکرم(ص) توصیه‏فرمود که مردم این روز را عیدبگیرند. پیامبران همه چنین‏مى‏کردند و به جانشینان خود وصیت مى‏کردند که روز تعیین جانشین‏را عید بگیرند.

امام صادق(ع)نیز روزه غدیرخم را برابر با صد حج و عمره مقبول‏نزد خداوند مى‏دانست و آن را «عید بزرگ خدا» مى‏شمرد.

در «خصال‏» صدوق از مفضل بن عمر روایت‏شده که: به حضرت‏صادق(ع)عرض کردم: مسلمانان چند عید دارند؟ فرمود: چهارعید. گفتم: عید فطر و قربان و جمعه را مى‏دانم. فرمود: برتر از آنهاروز هیجدهم ذى‏حجه است. روزى که پیامبرخدا(ص)، (دست)حضرت‏امیر(ع)را بلند کرد و او را حجت‏بر مردم قرار داد. پرسیدم: دراین روز، چه باید بکنیم؟ فرمود: با آنکه هرلحظه باید خدا راشکر کرد، ولى دراین روز، به شکرانه نعمت الهى باید روزه گرفت. انبیاى دیگر نیز این گونه به اوصیاى خود سفارش مى‏کردند که روزمعرفى وصى را روزه بدارند و عید بگیرند.

در حدیث دیگرى در «مصباح‏» شیخ طوسى‏» امام صادق(ع)آن روزرا روزى عظیم و مورد احترام معرفى کرده است که خداوند حرمت آن‏را برمومنان گرامى داشته و دینشان را کامل ساخته و نعمت رابرآنان تمام نموده است و در این روز، با آنان عهد و میثاق خویش‏را تجدید کرده است. امام، غدیرخم را روز عید و شادمانى و سرورو روز روزه شکرانه دانسته که روزه‏اش معادل شصت ماه از ماههاى‏حرام(محرم، رجب، ذى قعده و ذى حجه)است.

در حدیثى دیگر است که، حضرت صادق(ع)در حضور جمعى از هواداران‏و شیعیانش فرمود: آیا روزى را که خداوند، با آن روز، اسلام رااستوار ساخت و فروغ دین را آشکار کرد و آن را براى ما و دوستان‏و شیعیانمان عید قرار داد، مى‏شناسید؟ گفتند: خدا و رسول وفرزند پیامبر داناتر است، آیا روز فطر است؟ فرمود: نه. گفتند: روز قربان است؟ فرمود: نه، هرچند این دو روز، بسیار مهم وبزرگند، اما روز «فروغ دین‏» از اینها برتر است، یعنى روزهیجدهم ذى حجه... . فیاض بن محمدبن عمر طوسى در سال 259(درحالى که خودش 90 سال داشت.)گفته است که حضرت رضا(ع) را در روزغدیر ملاقات کردم، درحالى که در محضر او جمعى از یاران خاص وى‏بودند و امام(ع)آنان را براى افطار نگاه داشته بود و به‏خانه‏هاى آنان نیز طعام و خلعت و هدایا، حتى کفش و انگشترفرستاده بود و وضع آنان و اطرافیان خود را دگرگون ساخته بود وپیوسته فضیلت و سابقه این روز بزرگ را یاد مى‏فرمود.

محمدبن علاء همدانى و یحیى بن‏جریح بغدادى مى‏گویند: ما به قصد دیدار احمدبن اسحاق قمى (از اصحاب امام عسکرى«ع‏») درشهر قم به درخانه‏اش رفته، در زدیم. دخترکى آمد. از او درباره احمدبن اسحاق پرسیدیم. گفت: او مشغول عید خودش است، امروزعید است. گفتیم: سبحان الله! عید شیعیان چهارتاست: عیدقربان،فطر، غدیر و جمعه. این نیز نشان دهنده سیره عملى بزرگان شیعه، نسبت‏به این روزفرخنده است.

امید است که جامعه شیعى، با اهتمام ورزیدن به عید ولایت ورهبرى، رشد خودشان را نشان دهند و با تکریم این حبل المتین‏استوار شیعه، دین خویش را نسبت‏به بنیادهاى اعتقادى ادا کنند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 91/8/9:: 12:53 عصر     |     () نظر

ـ چگونه توبه کنم؟

جبرئیل در روز هشتم ذیحجه آدم را به منی برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئیل به صحرای عرفات رفت، جبرئیل هنگام خروج از مکه، احرام بستن را به او یاد داد و به او لبیک گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسید تلبیه را قطع کرد و به دستور جبرئیل غسل کرد و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد، این کلمات عبارت بودند از:
 

خداوندا با ستایشت تو را تسبیح می گویم

سُبحانَکَ اللهُمَ وَ بِحمدِک

جز تو خدایی نیست

لا الهَ الاّ اَنْتْ 

کار بد کردم و بخود ظلم نمودم

عَمِلْتُ سوء وَ ظَلَمْتُ نَفْسی

به گناه خود اعتراف می کنم

وَ اِعْتَرِفْتُ بِذَنبی اِغْفرلی

تو مرا ببخش که تو بخشنده مهربانی

اِنَّکَ اَنْتَ اَلغَفور الرّحیمْ


آدم (ع) تا هنگام غروب آفتاب همچنان دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشک می ریخت، وقتیکه آفتاب غروب کرد همراه جبرئیل روانه مشعر شد، و شب را در آنجا گذراند. و صبحگاهان در مشعر بپاخاست و در آنجا نیز با کلماتی به دعا پرداخت و به درگاه خداوند توبه گذاشت......

 

حضرت ابراهیم (ع) در عرفات

در صحرای عرفات، جبرئیل، پیک وحی الهی، مناسک حج را به حضرت ابراهیم (ع) نیز آموخت و حضرت ابراهیم (ع) در برابر او می فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).

 

پیامبر اسلام (ص) در عرفات

و نیز دامنه کوه عرفات در زمان صدر اسلام کلاس صحرایی پیامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته مفسرین آخرین سوره قرآن در صحرای عرفات بر پیغمبر (ص) نازل شد و پیغمبر این سوره را که از جامع ترین سوره های قرآن است و دارای میثاق و پیمانهای متعدد با ملل یهود، مسیحی و مسلمان و علمای آنها می باشد، و قوانین و احکام کلی اسلام را در بر دارد، به مردم و شاگردانش تعلیم فرمود.

و طبق مشهور میان محدثان پیامبر (ص) در چنین روزی سخنان تاریخی خود را در اجتماعی عظیم و با شکوه حجاج بیان داشت:

...... ای مردم سخنان مرا بشنوید! شاید دیگر شما را در این نقطه ملاقات نکنم. شما به زودی به سوی خدا باز می گردید. در آن جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی میشود. من به شما توصیه می کنم هرکس امانتی نزد اوست باید به صاحبش برگرداند. هان ای مردم بدانید ربا در آئین اسلام اکیداً حرام است. از پیروی شیطان بپرهیزید. به شما سفارش می کنم که به زنان نیکی کنید زیرا آنان امانتهای الهی در دست شما هستند، و با قوانین الهی بر شما حلال شده اند.

......... من در میان شما دو چیز به یادگار می گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی شوید، یکی کتاب خدا و دیگری سنت و (عترت) من است.

هر مسلمانی با مسلمان دیگر برادر است و همه مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند و چیزی از اموال مسلمانان بر مسلمانی حلال نیست مگر اینکه آنرا به طیب خاطر به دست آورده باشد.....

 

صحرای عرفات همایش شناخت و خودسازی امام حسین (ع)

حضرت سیدالشهدا، امام حسین (ع) نیز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهی از اصحاب از خیمه های خود در صحرای عرفات بیرون آمدند، و روی به دامن ?کوه رحمت? نهادند و در سمت چپ کوه روی به کعبه، همایشی تشکیل دادند، که موضوع آن به مناسبت روز عرفه (روز شناخت)، شناخت و سازندگی بود. این همایش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلکه شناخت توأم با عمل و سازندگی و تزکیه و خودسازی بود

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 91/8/5:: 12:0 صبح     |     () نظر

 

 

 

 

دل در جوشش ناب عرفه: وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند. اشک و زمزمه ما را نیز بپذیر، ای خدای عرفه. 

عرفات نام جایگاهی است که حاجیان در روز عرفه (نهم ذی الحجه) در آنجا توقف می کنند و به دعا و نیایش می پردازند و پس از برگزاری نماز ظهر و عصر به مکه مکرمه باز می گردند و وجه تسمیه آنرا چنین گفته اند که جبرائیل علیه السلام هنگامی که مناسک را به ابراهیم می آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت ?عرفت? و او پاسخ داد آری، لذا به این نام خوانده شد. و نیز گفته اند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف می کنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی می دانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد. چرا که یکی از معانی ?عرف? صبر و شکیبایی و تحمل است. (1)

فَتَلَقی آدَمُ مِنْ رَبِّه کَلماتًُ فتابَ عَلیهِ اِنَّه? هو التَّوابُ الرّحیمْ 

آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت  و با آن به سوی خدا بازگشت و خداوند، توبه اورا پذیرفت، چه او توبه پذیر مهربان است.

طبق روایت امام صادق(ع)، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنیا، چهل روز هر بامداد بر فرار کوه صفا با چشم گریان در حال سجود بود، جبرئیل بر آدم فرود آمد و پرسید:

ـ چرا گریه می کنی ای آدم؟

ـ چگونه می توانم گریه نکنم در حالیکه خداوند مرا از جوارش بیرون رانده و در دنیا فرود آورده است.

ـ ای آدم به درگاه خدا توبه کن و به سوی او بازگرد.

ـ چگونه توبه کنم؟

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 91/8/4:: 12:45 عصر     |     () نظر

    4 ـ رمى جمره عقبه

مسأله: چهارم از واجبات حج تمتّع: رمى جمره عقبه است، و سه جمره در منى موجود است که آخرین آنها به طرف مکّه مکرّمه به نام جمره عقبه مى باشد.

مسأله: واجب است انسان بعد از طلوع آفتاب روز عید از مشعر به منى برود تا اعمال مخصوص منى را انجام دهد که اوّل آنها رمى مى باشد.

مسأله: واجبات رمى چند چیز است:

1 ـ نیّت با قصد قربت به این صورت: رمى مى کنم جمره عقبه را به هفت سنگ ریزه براى حجّ تمتّع قربةً الى الله تعالى.

2 ـ باید هفت سنگ ریزه رمى کند، نه زیادتر و نه کمتر، امّا اگر احتیاطاً چند سنگ ریزه اضافه بزند اشکالى ندارد.

3 ـ باید سنگ ریزه ها به جمره برسد (بخورد) و اگر در بین راه به چیز دیگرى بخورد اشکال ندارد.

4 ـ باید سنگ ریزه ها را پرتاب کند و گذاشتن سنگ ریزه بر جمره کافى نیست.

5 ـ زدن ریگها یکى پس از دیگرى باشد، یعنى در هفت نوبت پرتاب شود نه اینکه همه را باهم بزند.

6 ـ رمى در روز باشد یعنى از اوّل طلوع آفتاب تا غروب، مگر کسانى که شبانه از وقوف اضطرارى مشعر استفاده کرده و وارد منى شده اند مانند زنها که مى توانند شب رمى نمایند.

مسأله: هرگاه شک کند که سنگ ریزه ها به جمره رسیده یا نه، بنا به نرسیدن بگذارد و سنگ دیگرى بزند مگر آنکه شک وى وقتى باشد که شب داخل شده و یا مشغول انجام واجب دیگرى مانند قربانى شده باشد که در این دو صورت به شک اعتنا نکند، بلکه اقوى عدم اعتناء به شک است اگر شک بعد از اتمام رمى حاصل شد چه شک در عدد باشد یا در یکى از واجبات رمى شک کند.

مسأله: لازم است این ریگها بکر باشند یعنى با آنها قبلا رمى جمره نشده باشد، و باید متوسّط باشد نه خیلى ریز و نه خیلى درشت مثلاً به اندازه یک بند انگشت، و جنس آن باید سنگ باشد پس کلوخ و چوب و خزف و امثالش کفایت نمى کند، و لازم نیست سنگ ریزه ها پاک باشند، امّا باید سنگ ریزه ها از محدوده حرم برداشته شود.

مسأله: لازم نیست که سنگ ریزه ها را بطور متوالى رمى کند، بلکه جایز است دراثناى رمى کمى استراحت نماید، امّا اگر فاصله زیاد شد اعاده کند.

مسأله: رمى جمرات از طبقه فوقانى حتّى در غیر حال اضطرار جایز است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 91/7/20:: 12:0 صبح     |     () نظر

.

    1 ـ احرام

مسأله: اوّلین واجب از اعمال حج تمتّع: احرام است، و این احرام با احرام عمره تمتّع از نظر کیفیّت، شرایط، واجبات و محرمات بیست و پنجگانه یکى است، تنها در دو مورد اختلاف دارد: 1 ـ در نیّت فرق مى کند بطورى که در احرام عمره قصد مى کرد: (محرم مى شود به احرام عمره تمتّع قربة الى الله تعالى) و در احرام حج قصد مى کند (محرم مى شوم به احرام حج تمتّع قربة الى الله تعالى). 2 ـ در میقات فرق مى کند، و میقات عمره تمتّع قبلاً بیان شد، و امّا میقات احرام حج تمتّع شهر مکّه مکرّمه است و از هرجاى شهر که باشد اشکالى ندارد، و بین مکه قدیم و جدید فرقى نیست، البتّه بهتر است در مسجد الحرام احرام ببندد، بلکه احرام نزد مقام ابراهیم (ع) و یا در حجر اسماعیل (ع) افضل است.

مسأله: بهترین اوقات براى احرام حج: روز ترویه است (هشتم ذى الحجّه) و اگر روز هشتم محرم نشد لازم است روز نهم احرام بپوشد و به عرفات برود.

مسأله: اگر نتواند از مکّه مکرّمه احرام ببندد از هر جا که ممکن است ـ حتى از خود عرفات ـ محرم شود.

مسأله: اگر عالماً و عامداً از غیر مکه معظّمه براى حج محرم شد احرامش باطل است و باید به مکّه برگردد و تجدید احرام نماید، و اگر بر نگشت و تجدید احرام نکرد حجّش باطل است.

مسأله: اگر از روى جهل و یا فراموشى از غیر مکّه مکرّمه محرم شد باید به مکّه برگردد و احرام را تجدید نماید و اگر امکان برگشت نبود واجب است در هرجا که هست احرام را تجدید نماید و حجّش صحیح خواهد بود.

مسأله: اگر به کلّى احرام را فراموش کند تا اینکه کلیه اعمال حج را انجام داد حجش صحیح است.

    2 ـ وقوف در عرفات

مسأله: دوّم از واجبات حج تمتّع: وقوف (یعنى بودن) در سرزمین عرفات است با قصد قربت، و چنین نیّت مى کند: در سرزمین عرفات از اذان ظهر تا غروب آفتاب وقوف مى کنم براى حج تمتّع قربةً الى الله.

مسأله: حدود عرفات به وسیله علامتهاى موجود تعیین شده است و وقوف خارج از آن کافى نیست.

مسأله: وقت وقوف در عرفات از اوّل اذان ظهر روز نهم ذى الحجّه است تا غروب آفتاب، و این وقوف فى الجمله از ارکان حج است که ترک عمدى تمام آن موجب بطلان حج مى شود ولى اگر مقدارى از این وقت را عمداً ترک نماید معصیت کرده اما حج باطل نیست، و در غیر عمدش معصیت نیز نیست.

مسأله: اگر کسى از روى فراموشى وقوف به عرفات را به کلّى ترک کرد تا وقت وقوف تمام شد حجّش صحیح است و به وقوف مشعر اکتفا مى شود، و اگر تا وقت باقى است یادش آمد باید فوراً به عرفات برود و وقوف را انجام دهد چه آن وقت باقیمانده از وقت وقوف اختیارى عرفه باشد (که از اوّل اذان ظهر است تا غروب آفتاب) یا وقت اضطرارى آن (که از اوّل غروب آفتاب روز عرفه است تا اذان صبح عید قربان) و در این صورت به هر اندازه که وقوف کند حتّى ربع ساعت یا کمتر کافى است و بودن تمام شب لازم نیست.

مسأله: اگر از روى فراموشى قبل از غروب آفتاب از عرفات خارج شد چنانچه تا وقت باقى است متوجه شود باید به عرفات برگردد، و اگر متوجه نشد چیزى بر او نیست و حجش صحیح است.

مسأله: اگر قاضى عامّه به ثبوت هلال حکم نمود و نزد شیعه ثابت نشد در موارد تقیّه دو صورت دارد:

1 ـ شیعه علم به خلاف ندارد، دراین صورت تبعیّت از قاضى عامّه نماید و وقوف عرفه و مشعر طبق فتواى آنها مانعى ندارد و حج صحیح است.

2 ـ شیعه علم به خلاف داشته باشد (مثلاً یقین دارد یا بیّنه شرعیّه اقامه شده که عرفه دوشنبه است و قاضى عامّه یکشنبه را عرفه قرار داده) اگر احتیاط حرجى باشد و با مشکل زیاد مواجه گرد بعید نیست بگوئیم وقوف بر طبق فتواى قاضى مجزى است و حج صحیح است ولى سزاوار است احتیاط ترک نشود، و در این صورت انجام دادن اعمال منى در روز عید حقیقى حرجى نیست و باید در مثال مزبور اعمال منى را روز سه شنبه انجام دهد.

    3 ـ وقوف در مشعر الحرام

مسأله: سوّم از واجبات حجّ تمتّع: وقوف (یعنى بودن) در مزدلفه (مشعرالحرام) است قربة الى الله تعالى.

مسأله: واجب است بعد از آن که محرم شب عید از عرفات خارج مى شود به مشعرالحرام برود، و احوط این است که شب را در مشعر باشد، و هنگامى که فجر طلوع کرد چنین نیّت مى کند: در سرزمین مشعرالحرام وقوف مى کنم از اذان صبح تا طلوع آفتاب براى حجّ تمتّع قربةً الى الله تعالى.

مسأله: حدود مشعر (مزدلفة) که به وسیله علامتهاى موجود تعیین شده است معتبر و وقوف خارج از مشعر مجزى نیست، و وقوف در مشعر از واجبات اساسى حج است اگر کسى عمداً آن را ترک نماید حجّش باطل است.

مسأله: وقوف در مشعر دو قسم است:

1 ـ وقوف اختیارى که از اوّل اذان صبح روز عید قربان است تا اوّل طلوع آفتاب، و مقدار رکن، وقوف در این فاصله است هرچند کم باشد و اگر کسى پس از گذشتن چند دقیقه از اذان صبح عمداً از مشعر خارج شد و تا طلوع آفتاب نماند معصیت کرده امّا حجش صحیح است.

2 ـ وقوف اضطرارى مشعر دو وقت است: یکى از اوّل اذان مغرب شب عید تا اذان صبح، و دیگرى از اوّل طلوع آفتاب روز عید قربان تا ظهر همان روز.

مسأله: براى مردان در صورت اختیار وقوف اختیارى واجب است، امّا زنان و کودکان و بیماران و کسانى که از دشمن ترس دارند و اشخاص ضعیف که در شلوغى اذیت مى شوند، مانند پیرمردان جایز است به همان وقوف اضطرارى اول (مقدارى از شب عید، از اذان مغرب به بعد) اکتفا نمایند و حج آنها صحیح است و کفّاره نیز ندارد، و افرادى که لازم است همراه این جمع باشند حکم همین جمع را دارند، یعنى به همان وقوف اضطرارى اکتفا مى کنند و کفّاره ندارند.

مسأله: کسانى که جاهل به حکم یا موضوع بوده و یا ناسى و مضطرّ باشند به همان وقوف اضطرارى اکتفا نموده و کفّاره نیز ندارند.

مسأله: اگر وقوف اختیارى (مابین اذان صبح روز عید تا طلوع آفتاب) و اضطرارى اوّل (از اذان مغرب تا اذان صبح شب عید) را درک نکرد لازم است وقوف اضطرارى دوّم را (که مقدارى از اوّل آفتاب صبح عید است تا ظهر) انجام دهد.

مسأله: درک وقوفین چند قسم است:

1 ـ تنها وقوف اختیارى عرفه را درک کند و از وقوف به مشعر معذور باشد (به جهت اضطرار یا سایر عذرها) در این صورت حج صحیح است.

2 ـ تنها وقوف اضطرارى عرفات را درک کرده باشد (مقدارى از شب عید) حج او صحیح نیست.

3 ـ تنها وقوف اختیارى مشعر را درک کرده باشد و عمداً وقوف عرفات را ترک نکرده باشد بلکه به جهت عذرى ترک شده، حج صحیح است اما اگر عمداً وقوف به عرفات را ترک کرده باشد حج صحیح نیست.

4 ـ تنها وقوف اضطرارى مشعر را درک نماید، اگر وقوف عرفات را عمداً ترک نکرده باشد حج صحیح است و اگر عمداً وقوف عرفات را ترک کرده باشد حج صحیح نیست.

5 ـ هر دو وقوف اختیارى عرفات و مشعر را درک کند، حج صحیح است.

6 ـ اختیارى عرفه و اضطرارى مشعر را درک نماید، حج صحیح است.

7 ـ اضطرارى عرفه و اضطرارى مشعر را درک نماید، حج صحیح است.

8 ـ اضطرارى عرفه و اختیارى مشعر را درک نماید، حج صحیح است.

9 ـ هیچ یک از دو وقوف را درک نکند نه اختیارى و نه اضطرارى آن را، حج باطل است، از روى علم باشد یا جهل، معذور باشد یا نباشد.

مسأله: چنانچه محرم به احرام حج شد ولى حج از او فوت شد مانند اینکه هیچیک از وقوفین اختیارى و اضطرارى را درک نکرد، باید اعمال عمره مفرد را انجام دهد یعنى از نیّت احرام حج به احرام عمره مفرده عدول نماید و اعمال آن را انجام دهد و محلّ شود و بقیّه مناسک مثل اعمال منى و مکّه از او ساقط است.

مسأله: یکى از مستحبّات وقوف در مشعر، جمع آورى مقدارى سنگ ریزه است براى رمى جمرات در منى و جایز است بیشتر از آنچه رمى مى نماید بردارد که اگر تعدادى خطا کرد از زیادى استفاده نماید گرچه اگر کم برداشت یا کم آورد مى تواند از ریگهاى منى یا وادى محسّر استفاده کند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 91/7/18:: 11:21 صبح     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >