سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش نور و پرتوی است که خداوند در دلهای دوستانش می تاباند و بدان بر زبان آنان سخن می راند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
صبح سعادت: سربلندی عدالت ابادانی
بر خلاف یک تصور نابجا تقدیس آتش ، نه به دلیل پرستش آن که در واقع نوعی نشانه و اثر از روشنایی و حقیقت اهورا مزداست و نقشی کنایه ای دارد .


عصرایران ؛ امیرهادی انواری - جشن سوری و یا آنچه ما امروز آن را چهار شنبه سوری میخوانیم ، جشنی است که مانند بیشتر جشن های ایرانی که به ستاره شناسی بستگی دارند مبدا همه حساب های علمی و تقویمی است .

 در آن روز در سال 1725 پ م زرتشت بزرگترین حساب گاه شماری جهان را نموده و کبیسه پدید آورده و تاریخ کهن را درست و منظم کرده است (1).
بر خلاف بعضی از مناسبت ها این مناسبت سر منشا ای کهن و باستانی در تاریخ این آب و خاک دارد ، و پر هجو نیست اگر بگوییم از اهمیتی به مراتب بالاتر از نوروز بر خوردار بوده است .

ازین رو شاید از آنچه که بایسته این مناسبت تاریخی بوده کمتر به آن توجه شده !
بر ماست که دست کم در مورد بعضی نکات برجسته آن بیشتر از آنچه تا حال میدانسته ایم بدانیم.
جشن سوری تنها یک جشن ساده نیست ، جشن سوری یک یاد آوری از گوشه ای از تاریخ غرور آور این آب و خاک است .

جشن سوری یا چهار شنبه سوری

در کتاب تاریخ بخارا(2) اشاره شده که منصور بن نوح از شاهان سامانی در نیمه اول سده چهارم هجری این جشن را برگزار می کند که موجب آتش سوزی در قصر او نیز می شود . :

«..... و چون امیر سدید منصور بن نوح به ملک بنشست اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان ، فرمود تا آن سرای ها را دیگر بار عمارت کردند و هر چه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند . آن گاه امیر سدید به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنانکه عادت قدیم است ، آتشی عظیم افروختند . پاره ای آتش به جست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و امیر سدید هم در شب به جوی مولیان رفت .....»

آنچه از این بخش برداشت می شود این است که بطور یقین این جشن در 350 هجری و در ماه شوال که مصادف با پایان سال شمسی بوده توسط یکی از شاهان سامانی در بخارا و جوی مولیان برگزار شده است و آنجا که نگارنده به «عادت قدیم است» اشاره میکند مشخص میشود که این جشن از سالها و بلکه سده های پیش در ایران رایج بوده است.اما هیچ اشاره ای به روز آن نشده ، یعنی شب چهار شنبه سوری .

امروزه ما مردم ایران هر ساله به شکل های مختلف جشن چهار شنبه سوری را برگزار می کنیم ، در جای جای ایران این جشن به صورت های مختلف برگزار می شود که نسبت به آنچه اصل آن بوده تفاوت های بسیاری دارد .

در شهر های بزرگ به نظر می رسد که رسوم و آداب اصیل جشن سوری رو به فراموشیست و آنچه بدان تبدیل شده یک فستیوال جدید است که هیچ ربطی به اصل جشن سوری ندارد! ( البته باید یاد آور شد هنوز در شهرستان ها و شهر های کوچک و روستا ها پیوند هایی بین چهار شنبه سوری و خود جشن سوری دیده میشود که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد ) .

تا به حال بر اساس تحقیقات محققین و پژوهشگران هیچ سند تاریخی برای روز دقیق برگزاری جشن سوری در زمان باستان بدست نیامده است .

آنچه مسلم است این است که ممکن نیست در ایران باستان جشن سوری در یک روز معلوم مثل شب چهار شنبه برگزار می شده چرا که تقویم ایران باستان اصلا شماره روز ها به صورت هفته گانه نداشت و هر روز نام خاص خود را داشته است . روز شماری که ما امروزه از آن استفاده میکنیم که بر اساس آن هر ماه به چهار بخش هفت قسمتی که هر بخش یک روز است و در کل به آن هفته میگوییم تقسیم شده ، پس از ورود تازیان(اعراب) به ایران و از روزشمار آنان برداشت شده است.

پیش از آن ماه های ایرانی به صورت پنج پنج تقسیم می شده که به هر یک پنجه می گفتند ،مثل تقسیمی که در مصر باستان و بابل رایج بوده است(3) .
تقویم ایران باستان شامل دوازده ماه سی روزه بوده( سی روز بی کم و کاست و نه سی و یک روز ) و در سال کبیسه پنج روز با الهام از پنج نام گاثاها 4به سال اضافه می کردند ، این پنج روز را در مجموع پنجه ، خمسه ، پنجه دزدیه ، خمسه مسترقه ، گاه ، اَندَرگاه ، بِهیزک و پنجه وِه می گفتند .

بر این اساس در ایران باستان زمان جشن سوری نمی توانسته در شب چهار شنبه بوده باشد ، چرا که اصلا شنبه و چهار شنبه و آدینه ای برقرار نبوده !

خصوصیات شب چهار شنبه

در روزشماری اعراب چهار شنبه روز منحوس و نا مبارکی شمرده می شود ، یکی از دلایلی که به نظر می رسد بعد ها جشن سوری به شب چهار شنبه منتقل شد همین است ، یعنی سعی می شده شب چهار شنبه را که نحس و نا مبارک بوده را با جشن و سرور بگذرانند و در آن شب و روز دست از خرید و فروش و کسب و کار بکشند چرا که اعتقاد داشتند به دلیل نحسی چهار شنبه هر معامله و کسبی که در آن شب و روز نیز انجام شود نا مبارک خواهد بود ، جاحظ در تالیف خود به چهار شنبه یا یوم الرباع اشاره میکند و میگوید :
« وَ الاِربَعاء یَوم ضنک و نَحس »(5)

همچنین منوچهری دامغانی نیز در یکی از اشعار خود به نحسی این روز اشاره کرده و گفته : چهار شنبه که روز بلاست باده بخور
بسا تکین می خور تا به عافیت گذرد

چنان که از نظر گذشت چهار شنبه در تقویم تازی دارای خصوصیات منحوس بود.( مثل روز 13 فروردین )

شاید به همین جهت بوده که مردم سعی داشتند شب چهار شنبه آخر سال را به جشن و پایکوبی بگذرانند و دست از کسب و کار بکشند تا بدین شکل از نحسی آن در امان باشند ! و جشن سوری بهترین بهانه برای برگزاری این فراغت بوده ، همانند آنچه مردم در سیزده فروردین انجام میدهند ، با این تفاوت که جشن سوری دارای پیشینه بسیار غنی تاریخی و اعتقادی میباشد .
پس شاید بعد ها به همین دلیل جشن سوری را به شب چهار شنبه نحس آخر سال انتقال دادند .

ارتباط با قیام مختار

 یکی دیگر از حدس هایی که برای چگونگی انتقال جشن سوری به شب چهار شنبه میت وان زد ارتباط آن با مختار سردار شیعه عرب است که به خون خواهی شهدای کربلا که به نا حق در کربلا توسط لشکر یزید با شهید شده بودند، قیام می کند .
گفته شده مختار پس از واقعه عاشورا و پس از آنکه از زندان آزاد می شود ، به خون خواهی شهدای کربلا بر می خیزد (6).

آنگاه برای آنکه مخالف را از موافق تشخیص دهد و بر کفتار ها بتازد فرمان داد تا شیعیان راستین آن حضرت بر بام خانه ها آتش بیفروزند ، شب آن فرمان مصادف بوده با شب چهار شنبه آخر سال .

یکی از حدس ها نیز این است که شاید به این دلیل بوده که از آن پس مردم ایران که دوستدار اهل بیت رسول اکرم (ص) و حضرت سید الشهدا هستند ، آن شب را پاس می دارند و به یاد آن شب چهار شنبه را با جشن سوری همزمان جشن می گیرند ، که در آن شب دوستداران واقعی حضرت سید الشهدا شناخته شدند .

یک عقیده کهن ایرانی

اعتقاد مردم باستان فروهر ها (7) به مدت ده شبانه روز از جایگاه اصلی و آسمانی خود به شهر و دیار خود فرود آمده و میان بازماندگان زندگی می کنند . تا پیش از روز بیست و پنجم اسفند ماه که در شب آن ، یعنی شب بیست وششم فروهر ها فرود می آیند .

در این روزها بازماندگان لباس نو تهیه می کنند و در اتاق ها به ویژه اتاق درگذشتگانشان نقل و نبات و شیرینی و میوه و سبزی و گل و کتاب مقدس و شمع روشن و چوب های خوشبو در سفره می نهند . کدورت ها و نقارها را بر طرف می کنند به‌آن امید که چون روان درگذشتگان به میان آنان آمدند شاد و راضی باشند و به بازماندگان دعا و برکت عنایت کنند .

در این شبها مردم بر سر بامها برای راهنمایی روان درگذشتگانشان آتش روشن میکردند تا در فروغ و روشنای آن آتش ، روان درگذشتگان در روشنایی وارد خانه بازماندگان شوند ، همچنین رسم بوده که کنار آن آتش که بر پشت بام روشن میکردند خوراک های ویژه ای نیز قرار دهند .

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 92/12/25:: 12:0 صبح     |     () نظر