سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بنده گناه می کند، پس دانشی را که پیشتر می دانسته، از یاد می برد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
صبح سعادت: سربلندی عدالت ابادانی

حسین (ع), وارث رنج آدم تا خاتم مردی از خانه فاطمه بیرون آمده است. مدینه را می­نگرد و مسجد پیامبر را و مکه ابراهیم را و کعبه ی به بند نمرود کشیده را و اسلام را و پیام محمد(ص) را و کاخ سبز دمشق را و در بندکشیدگان را و ...مردی از خانه فاطمه بیرون آمده است. بار سنگین همه این مسئولیت­ها بر دوش او سنگینی می کند. او، وارث رنج بزرگ انسان است. تنها وارث آدم، تنها وارث ابراهیم و... تنها وارث محمد! و...مردی تنها !اما نه، دوشادوش او زنی نیز از خانه فاطمه (زینب) بیرون آمده است، گام به گام او، نیمی از بار سنگین رسالت برادر را بر دوش خود گرفته است. مردی از خانه فاطمه بیرون آمده است، تنها و بی کس، با دست­های خالی، یک تنه به روزگار وحشت و ظلمت و آهن یورش برده است. جز مرگ سلاحی ندارد اما او فرزند خانواده­ای است که "هنر خوب مردن" را در مکتب حیات خوب آموخته است .در این جهان هیچکس نیست که همچون او بداند که "چگونه باید مرد ؟ "آموزگار بزرگ "شهادت" اکنون برخواسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در "توانستن" می­فهمند و به همه آنها که پیروزی بر خصم را تنها در "غلبه"می­دانند، بیاموزد که: "شهادت" نه یک "باختن" که یک "انتخاب" است. و حسین وارث آدم که به بنی آدم زیستن داد و وارث پیامبران بزرگ که به انسان، "چگونه باید زیست" را آموخت. اکنون آمده است تا در این روزگار به فرزندان آدم "چگونه باید مرد" را بیاموزد. از: کتاب حسین، وارث آدم.مرحوم دکترشریعتی.همه روزهاعاشورا وهمه زمین ها کربلا و زنده نگه داشتن واقعه عاشورا ازسال49 ه- ق تابه حال برای اینست که بیاموزیم که از دین ، اعتقاد وآرمان خود تحت هر شرایطی باید محافظت نمود حتی اگر به مصیبتهایی که خاندان اهل    ‎بیت مبتلا شدند، گرفتار شویم. این است معرفت دینی و این است چیزی که وارث خون خدا (ثارالله)از ما می    ‎خواهد که اگردین ندارید لااقل آزاده باشید. سیره نظری و عملی پیامبر اکرم و ائمه اطهار( ع) حاکی از احترام و ارزش فراوان به انسان  ‎ها و بندگان خدا در هر لباس و با هر رنگ و مذهب است. ابوعلی سینا:” معلم نفس خود و شاگرد وجدانت باش.- رابیاموزتاسعادت یارمان باشدانشاالله.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/9/1:: 1:0 عصر     |     () نظر

 صبح سعادت(4) نویسنده : محمدامین جلیلوند.

5- هرانتخابی که می­کنید مثلاً انتخاب افکاری که به آن
می­اندیشید، دارای نتایج و عواقبی هستند. زمانی که شما رفتار یا فکر خاصی را انتخاب می­کنید درحقیقت خود شما، نتایج و عواقب آن را انتخاب کرده­اید.(دقت درموقع انتخاب).

    6 مردم کاری را انجام می­دهند که نفع یاسودی برایشان داشته باشد، بنابراین مشخص کنید که رفتار شما چه منافعی برای­تان دارد و یارفتار دیگران چه منافعی برایشان دارد؟ منافع حاصل ازیک رفتار به خصوص را مشخص کنید، چون شما نمی­توانید رفتاری را ترک کنیدیاادامه دهید     مگر این که از منافع حاصل از آن رفتار آگاهی پیدا کنید.(بررسی سود و زیان).

7 تابه وجود مسئله­ای اقرار و اعتراف نکرده باشید نمی­توانید آن را تغییر دهید. پس سعی کنید در ارتباط با زندگی و افراد، با خودتان صریح وشفاف باشید اگرنخواهید و یا نتوانید که آگاهانه به رفتارهای منفی، ویژگی­های شخصیتی و الگوهای زندگی­تان اقرار و اذعان داشته باشید، پس نمی­توانید آنها را تغییر دهید. اقرار و اعتراف کردن به چیزی، درحقیقت سیلی­زدن به خودتان به هنگام مواجهه با واقعیت است و این که شما هزینه و تاوان هرکاری رامی­پردازید، به خودتان دروغ نمی­گویید، انکار نمی کنید وحالت تدافعی هم نمی­گیرید.(واقع بینی).

8 در زندگی به عمل شما است که پاداش داده می­شود، پس تصمیم تان را بادقت اتخاذ کنید و سپس عمل کنید و به یاد داشته باشید که به افکار بدون عمل دراین جهان اهمیتی داده نمی­شود.(تاداخل استخر نشوی ازکنار استخرشنایاد نمی گیری).

9- آگاهی، درک و درایت خود را به فعالیت­های هدف دار، با معنی و سازنده مبدل کنید زیرا در غیراین صورت ارزشی نخواهد داشت. خود و دیگران را براساس خواسته­ها و یا
گفته­ها ارزیابی نکنید بلکه براساس عملکرد ارزیابی کنید.

10- برای اینکه از وضعیتی که درحال حاضر در آن به سر
می­برید، خارج شده و به جایی که می خواهید برسید، سختی و زحمت را تحمل کنید.

11 آنچه هست، واقعیت محض نیست، بلکه فهم و درک ما از آن واقعیت است که وجوددارد. پس پنجره­ها یادریچه­هایی را که شما از طریق آن به این دنیا نگاه می­کنید بشناسید و گذشته خود را بدون اینکه کاملا تحت کنترل آن قرارگیرد، بپذیرید.

12- شما فقط از طریق فهم و درک خودتان است که این دنیا را می­شناسید و تجربه می­کنید و توانایی این کار را نیز دارید که خودتان چگونگی درک خود را از هر واقعه­ای، انتخاب کنید. چون همه ما دنیا را از طریق پنجره­های شخصی خودمان می­بینیم، این امر بر چگونگی تعبیر و تفسیر ما از وقایع و پاسخ­های داده شده به ما تاثیر می­گذارد. بنا براین عواملی را که برنوع و طرز نگاه شما موثرهستند، بشناسید تا بتوانیدعکس­العمل مناسبی در برخورد با آنها نشان دهید. بر مبنای داشته­ها برنامه­ریزی نمائید. با امید به آینده پر از امید و روشنائی. مطمئن باش هیچ مانعی در مقابل اراده انسان تاب نمی آورد می­دانید که خواستن توانستن است اما باید ازحرف به عمل بپردازید (زعمل کاربرآید به سخن ... نیست ) معمولا قدم اول در هرکاری دشواراست اما اگر شروع کنی موفق می­شوی.

 صبح سعادت (سعادت= سربلندی تمام، عدالت گسترده و آبادانی همه جانبه درتفکروتدبربرای پیشرفت).

و السلام علی من اتبع الهدی. (طه، آی? 47) و درود بر آنکس که از راه راست پیروی نماید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/9/1:: 12:56 عصر     |     () نظر

 

عزت نفس حسین علیه السلام     - مناسبت ها , درس های عاشورا     ,

یکى از خـصوصیات و امتیازات بارز حسین بن على علیه السلام که او را از همه مجاهدان تـاریخ بشریت ممتاز ‏ساخته است اباء از ضیم است . تا آنجا که ملقب به (اتى الضیم     )1 گـشتـه که این لقـب از مـشهورتـرین ‏القـاب است بلکه حسین مثل اعلاى این عنوان و مصداق بارز آن به حساب آمده است     .

مـورخ مـشهور یعقوبى حسین علیه السلام را به (شدیدالعزه ) توصیف کرده ، و ابن ابى الحدید مى گوید: ‏حسین سید اهل اباء است که حمیت و غیرت را به مردم جهان آموخت و فرمود: کشته شدن با شمشیر، ‏زندگى است لیکن زندگى با ذلت مرگ است     .

 ‏« حسین کسى است که مرگ با عزت را حیات و زندگى ذلت بار را مرگ مى داند. » 

مصعب بن زبیر مى گوید: ‏

یعـنى «حسین مرگ با شرافت را بر زندگى ذلت بار ترجیح داد»، سپس به این بیت متمثل مى شود:‏

یعـنى : «مـردان بزرگى از آل هاشم در کربلا در برابر ظلم مقاومتى به خرج دادند که براى بزرگان تاریخ سنت و ‏الگو شد

سخنان حسین علیه السلام در روز عاشورا عالیترین و برترین بیان در مورد حفظ حیثیت و عزت نفس مى باشد:

‏« همـانا زنازاده پـسر زنازاده مـرا مـیان دو امـر مـخیر ساخته کشته شدن با شمشیر یا پـذیرش ذلت چـه دور ‏است ذلت از مـا، که خدا و رسولش و مؤمنین ذلت را براى من نمى پسندند بلکه پدران و مادرانى که در دامن ‏پاکشان مرا پرورش داده اند و مردان غیور و با حمیت و انسان هایی که امتناع مى ورزند از اینکه طاعت ‏انسانهاى پست را بر کشته شدن ترجیح دهند.»‏

این عـزت نفـس حسین است که نمى گذارد تسلیم مردمى پست و فرومایه همچون ابن زیاد دست نشانده ‏بنى امیه بشود تا هر گونه بى احترامى را درباره اش انجام دهند و لذا چون کوه در برابر سپاه کوفه مى ایستد و ‏بدون هیچ دغدغه و هراسى از گرگان بنى امیه درس زندگى با عزت را به جهانیان مى آموزد و فریاد مى کشد:

و الله لا اعـطیکم بیدى اعطاء الذّلیل و لا افرّ فرار العبید انى عذت بربّى و ربّکم ان ترجمون .

‏« بخـدا سوگند مانند افراد فرومایه تسلیم شما نمى شوم و مانند بردگان هم فرار نمى کنم و تنها به خداى خود ‏و خداى شما پناه مى برم از اینکه خون مرا بریزید. »

شعراى اهل بیت در ترسیم و تنظیم این صفت ممتاز حسین علیه السلام به مسابقه پرداخته و بهترین اشعار را ‏در این زمینه سروده اند که از جمله اشعار ابو تمام است :‏

‏1 ـ « انسانیکه از پـذیرش ذلت در روز جنگ آنچـنان خـود را دور مى دارد که گویا پذیرش ذلت کفر است یا کفر از ‏آن بهتر است . »

‏2 ـ « پاى خود را در باتلاق مرگ محکم کرد و به آن خطاب کرد در روز قیامت از زیر چنین قدمى باید محشور ‏شد

‏3 ـ « لباس سرخ مـرگ را بر تـن کرد امـا هنوز شب نشده به سندس سبز بهشتى تبدیل گردید. » 

این عـزت نفـس حسین است که نمى گذارد تسلیم مردمى پست و فرومایه همچون ابن زیاد دست نشانده ‏بنى امیه بشود تا هر گونه بى احترامى را درباره اش انجام دهند و لذا چون کوه در برابر سپاه کوفه مى ایستد و ‏بدون هیچ دغدغه و هراسى از گرگان بنى امیه درس زندگى با عزت را به جهانیان مى آموزد و فریاد مى کشد: ‏« بخـدا سوگند مانند افراد فرومایه تسلیم شما نمى شوم و مانند بردگان هم فرار نمى کنم و تنها به خداى خود ‏و خداى شما پناه مى برم از اینکه خون مرا بریزید»

سید حیدر حلى نیز در این زمینه چنین سروده است:

‏1 ـ «حکومـت بین امـیه طمـع کرد که حسین را خوار سازد لیکن خدا و شمشیر از آن امتناع دارد» 

‏2 ـ «آخر چگونه گردنى که جز براى خدا خم نشده در برابر ناکسان خم گردد. »

‏3 ـ «جز زندگـى با عـزت را نمـى پـذیرد حتـى اگـر در این ره جان خـود را از کف بدهد. » 

آرى بنى امیه میخواستند که حسین در برابر ظلم و جور حکومت خودکامه آنان تسلیم گردد و زبان به اعـتـراض ‏نگـشاید و از ایراد و انتـقـاد لب فـرو بندد، و چـون این عـمل براى حسین سرور آزادگان ذلت و خوارى در برداشت ‏که نه خدا بر آن رضایت داشت و نه با عزت نفس حسین سازگار بود و حسین از جد و پدر آموخته بود که جز در ‏برابر اراده خـدا و حق در برابر هیچ قـدرتـى نباید گـردن کج نمـود لذا از مرگ و شهادت استـقـبال مى کند که ‏عزتش در آن است امام تسلیم خواسته هاى آنان نمى شود که همراه با ذلت است. 2

 

اباة الضیم کیانند؟

اباة الضیم یعنى کسانى که هرگز زیر بار ظلم و ذلت و خوارى نرفته اند در تاریخ گـذشتـگـان مـخـصوصا تاریخ ‏اسلام و به ویژه تاریخ شیعه که پس از وقوع حادثه جانگـداز کربلا و شهادت امـام حسین عـلیه السلام شیعیان ‏و پیروان آنحضرت از آن بزرگوار الگو برداشته و راه آن حضرت را دنبال کردند نام افراد زیادى ثبت شده است .

پـیشگام در این خصلت و امتیاز در تاریخ اسلام حضرت مولاى متقیان امیر مؤمنان على علیه السلام است که ‏پس از ورود به صفین و قرار گرفتن شریعه در اختیار سپاه شام و منع آب از سپـاهیان عـلى عـلیه السلام آن ‏حضرت با این جملات یارانش را براى تصرف شریعه تحریک نمود:

‏« سپاه شام جنگ را بر شما تحمیل کردند در این مورد یا مى باید ذلت و عقب ماندگى را بپذیرید یا شمشیرها ‏را از خونها سیراب کنید، که مرگ شما در حیات شما است در حالیکه سرافکنده اید، لیکن حیاة و زندگى در مرگ ‏شما است در صورتیکه مرگ شرافتمندانه را اخـتـیار کنید، همـانا مـعـاویه عـده اى از ستـمـکاران و گـمـراهان را ‏گـسیل کرده که چون حقیقت بر آنها پوشیده است گلوهایشان را هدف تیرهاى شما قرار داده اند

از جمـله اباة الضیم یزید بن مهلب است و دیگر زید بن على بن الحسین علیهماالسلام و مـحمد و ابراهیم ‏پسران عبدالله محض که بحمدالله در کتاب شاگردان مکتب امام مکتوب است و همـچـنین یحیى بن زید و سایر ‏سادات از نسل امیرالمؤمنین علیه السلام که ابن ابى الحدید در جلد اول شرح نهج البلاغـه از صفـحه 300 ذیل ‏خطبه یاد شده حالات بیشتر آنان را ذکر نموده است


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/8/29:: 2:29 عصر     |     () نظر
با توجه به اینکه حسین علیه السلام از قدرت بنى امیه و از ضعـف و زبونى مـردم زمـان مـطلع و آگـاه بود و رفتارکوفـیان را با پدرش على علیه السلام و برادرش امام مجتبى دیده بود، پس چرا قیام کرد و مانند برادرش حضرت امام حسن علیه السلام با حکومت وقت کنار نیامد؟

1 ـ ریشه کن کردن مظالم حکومت اموى

یکى از بزرگترین فلسفه قیام حسینى ایستادگى در برابر ظلم و ستم بى حساب حکومت اموى مخصوصا نسبت به شیعیان و تصفیه حساب حکومت با شیعه بود .

مـظالم حکومت اموى بى حد و حصر و در شمار نمى آید که ما فقط به چند نمونه آن اشاره مى کنیم :

الف ـ سلب امنیت :

حکام امـوى براى آنکه بیشتر بر مردم مسلط گردند و حق نفس کشیدن را حتى از مردم سلب کنند در سراسر کشور اسلامـى چنان ترس و وحشتى به وجود آورده بودند که فوق آن مـتـصور نبود، افـراد بى گناه را به جاى گناهکار و مطیع را به جاى مخالف مجازات مى کردند، با ظن و گـمـان و تـهمت افراد را تحت فشار قرار مى دادند، نیکان و خوبان را بدون مـحاکمه به زندان مى انداختند.

هیچـکس بر مـال و جان خود ایمن نبود و لذا حسین علیه السلام قیام کرد تا این ستمها و ظلم ها را ریشه کن نماید.

 ب ـ تحقیر امت اسلامى :

یکى از کارهاى خطرناک حکومت اموى تحقیر و اذلال و خوار ساختن مؤمنان مخصوصا شیعیان امـیرالمؤمنین حضرت على بن ابیطالب علیه السلام بوده است ، و یکى از نشانه هاى این تحقیر داغ نهادن بر صورت و گردن برخى از شیعیان یعنى همان طورى که دامها را به مـنظور شناسائى بر گونه و سر و گوش آنها داغ مى نهند و یا غلامان زر خرید حبشى را عـلامـت بردگى با داغى نشان مى گذاشتند، با شیعیان و مؤمنین راستین و دوستان على علیه السلام چنین مى کردند حسین علیه السلام قیام کرد تـا باب عـزت و آزادى را بر روى آنان بگشاید و از این کابوس خـطرناکى که حیات و زندگـى آنان را در گرداب عمیقى قرار داده است نجات بخشد، چـنانکه در تـاریخ ثـبت است حجاج بن یوسف ثـقـفـى، گـردن انس بن مـالک و سهل بن سعد و دست جابر بن عبدالله انصارى را به جرم دوستى با على علیه السلام داغ نهاد.1

یکى از بزرگترین فلسفه قیام حسینى ایستادگى در برابر ظلم و ستم بى حساب حکومت اموى مخصوصا نسبت به شیعیان و تصفیه حساب حکومت با شیعه بود

2ـ دفع ظلم از شیعه

حسین عـلیه السلام از مـشاهده ظلم هایى که از ناحیه معاویه بر شیعیانش می گذشت در رنج بود که ستـم بر آنان را به حد اعـلا رسانیدند، خـونهایشان را بدون دلیل مـى ریخـتـند، حتى بزرگانى را که نمى توانستند مستقیما با آنها مواجه گردند و عـلنا آنها را بکشند ترور مى کردند، و در این زمینه بى شرمى را بجایى رسانیدند که مـعـاویه به کشتن یاران على افتخار مى کرد، چنانچه به حسین علیه السلام اظهار داشت : یا ابا عبدالله مى دانى که یاران پدرت را کشتیم و آنان را حنوط کردیم و کفن نمودیم و بر آنها نماز خواندیم و دفن کردیم ، حسین در جواب معاویه فرمود: لیکن، اگر دوستان شمـا را بکشم نه آنها را غسل مى دهیم و نه کفن مى کنیم و نه دفن خواهیم کرد (حسین علیه السلام با این جمـله مـعاویه را محکوم کرد یعنى معاویه دوستان على را مؤمن و مسلمان مى داند که احکام اسلامـى را درباره شان اجرا مى کند و با این عقیده آنها را بدون جرم به قـتـل مى رساند) معاویه منتهى درجه کوشش خود را در دشمنى با دوستان على بکار برد و به هر نحو ممکن با آنها تصفیه حساب کرد که ما به چند نمونه از آنها اشاره مى کنیم :

کربلا

1 ـ بزرگـان آنان را مـانند حجربن عـدى و عـمـرو بن حمـق خـزاعـى و صیفـى بن فسیل را اعدام کرد.

2 ـ عده اى را مانند میثم تمار به دار آویخت و مثله کرد.

3 ـ عده اى را زنده بگور کرد.

4 ـ خانه افرادى از شیعیان على علیه السلام را خراب کرد.

5 ـ براى زنان شیعه ایجاد ترس و رعب مى نمود مخصوصا زنانى که در جنگ صفین با على علیه السلام بودند مانند: زرقاء دختر عدى بن حاتم و ام الخیر با رقیه و سوده بنت عـمـاره و ام البراء و بکاره هلالیه ، اروى بنت حارث و دارمیه حجونیه ، به فرماندارانش نوشت که زنان را جلب کرده به شام بفرستد، معلوم است براى یک زن چقدر سخت مى گـذرد که او را از شهرى به شهرى آنهم با وسائل آن روز جلب کنند به ویژه آنکه وسیله مامورین مرد انجام گیرد.

6 ـ به استانداران و فرمانداران اعلان کرد: گواهى دوستان على را در محاکم نپذیرند.

7 ـ همـچـنین طى بخـشنامـه اى دستـور داد حقـوق یاران عـلى را از بیت المال قطع کنند.

8 ـ حدود پنجاه هزار نفر از شیعیان را به خراسان یعنى ایران امروز تبعید نمود.

چون حسین علیه السلام از رفتار معاویه احساس خطر بیش از حد را نمود آن نامه تاریخى را براى معاویه نگاشت که در آن اعمال و خلافکاری هایش را یادآور شد و او را به اعمالش توبیخ کرد. 2

حسین عـلیه السلام که شنیدن سبّ پدر بزرگوارش در منابر از هزار بار مردن برایش دشوارتـر بود براى رسیدن به مـیدان جهاد و شهادت در راه خدا پر می کشید و لحظه شمارى می کرد، پس حسین علیه السلام قیام کرد تا آثار نبوت و خاندان پیامبر را احیا کند و موقعیت اسلامى آنان را بازگرداند

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/8/29:: 2:8 عصر     |     () نظر
کربلا، حرم امام حسین
پس چرا قیام کرد و مانند برادرش حضرت امام حسن علیه السلام با حکومت وقت کنار نیامد؟

1 ـ مسئولیت دینى حسین علیه السلام : اسلام عزیز هر فرد مسلمان را در برابر حوادثى که براى مردم و جامعه اش ‍ پیش مى آید که با دین آنها ضدیت دارد، یا مخالف مصالح اقتصادى ، اجتماعى و... مى باشد وظیفه دار و مـسئول مـى داند، چـنانکه رسول گـرامـى اسلام فـرمـود : کلّکم راع و کلّکم مـسئول عـن رعـیّتـه «همـه شمـا سلطانید و همـه تـان در رابطه با رعیت مواخذه می شوید.»

 



همه شما نسبت به هم مسئولید.و حسین عـلیه السلام که مى داند مسلمانان در فقر و سختى بسر مى برند اما یزید که خود را حاکم بر مردم و خلیفه مسلمین قلمداد مى کند محرمات الهى را مرتکب مى شود، شراب مـى خـورد و قـمـار مـى بازد و بر سگـها و مـیمـونها خلخال طلا میپوشد و با سنت پیامبر مخالفت مى ورزد، وظیفه و مسئولیت دینى اش او را وادار به قـیام عـلیه چنین حکومت طاغى و یاغى و جبارى نمود، چنان که حضرت در برابر حر و لشکریانش به سخنرانى پرداخت و فرمود:

«اى مردم ! همانا رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: هر که سلطان ستمکارى را ببیند که مـحرمات الهى را حلال مى شمارد و با خدا پیمان شکنى مى کند و با سنت و روش رسول خـدا مـخـالفـت مى ورزد، در میان بندگان خدا به گناه و ستم رفتار مى کند، قولا یا عملا بر او ایراد نگیرد بر خدا است که او را با همان سلطان محشور گرداند و در جایگاه ستمکاران جاى دهد! »

از این رو و به ویژه با آن همه نامه ها که به حسین علیه السلام نوشتند و بیعت مردم با او، عذرى براى حسین باقى نمى گذاشت و در تاریخ مورد انتقاد قرار مى گرفت .
حسین عـلیه السلام به لحاظ مـوقـعـیت اجتـمـاعـیش خـود را در برابر امـت اسلامى مـسئول مـى بیند تا در مقابل ظلم و بیدادگرى که از ناحیه حکومت اموى وارد مى شود به دفـاع برخیزد، گرچه این مسئله هر فرد مسلمانى است ولى بطور طبیعى در مورد امام حسین عـلیه السلام با توجه به امامت او از یکسو و انتسابش به پیامبر از سوى دیگر تاکید بیشترى پیدا مى کند و توقع جامعه اسلامى را بیشتر برمى انگیزد، و امام علیه السلام این مـسئولیت را احساس مى کرد و سکوت در برابر جنایات یزید را جایز نمى شمرد
واقعه کربلا و ادبیات شیعه

ممکن است گفته شود که چرا امام حسن علیه السلام قیام نکرد؟

مـا در شرح امـام مجتبى علل کنار آمدن وى را با معاویه نگاشته ایم و در اینجا به اختصار مـى گـوییم عـلاوه بر آنکه اکثـر فرماندهان سپاه امام حسن به معاویه پیوستند و حتى برخـى از اطرافـیان امـام مـجتـبى به مـعـاویه نوشتند که حاضرند امام را دست بسته تحویل وى دهند، و از طرفى معاویه با سیاست مکارانه اش ظاهر اسلام را رعایت مى کرد و مـانند پـسرش نبود که عـلنا به فـسق و فـجور اشتـغـال ورزد، و شرابخـورى و قـمـاربازى و سایر اعـمـال مـنافـى اسلام به ظاهر از او دیده نمى شد از اینرو امام مجتبى براى حفظ دین و جلوگیرى از سفک دماء مسلمین با وى کنار آمد.
2 ـ مسئولیت اجتماعى امام حسین علیه السلام
حسین عـلیه السلام به لحاظ مـوقـعـیت اجتـمـاعـیش خـود را در برابر امـت اسلامـى مـسئول مـى بیند تا در مقابل ظلم و بیدادگرى که از ناحیه حکومت اموى وارد مى شود به دفـاع برخیزد، گرچه این مسئله هر فرد مسلمانى است ولى بطور طبیعى در مورد امام حسین عـلیه السلام با توجه به امامت او از یکسو و انتسابش به پیامبر از سوى دیگر تاکید بیشترى پیدا مى کند و توقع جامعه اسلامى را بیشتر برمى انگیزد، و امام علیه السلام این مـسئولیت را احساس مى کرد و سکوت در برابر جنایات یزید را جایز نمى شمرد، از این رو براى ایفاء این مسئولیت بزرگ و خطیر به پاخاست تا آنکه شخص شخیص خود و همـه اهل بیتش را در این راه فدا کرد و عدالت اسلامى و حکم قرآن را در میان مردم به اجرا در آورد. 
3 ـ اقامه حجت بر امام علیه السلام
با توجه به اینکه نامه هاى بسیارى تا حدود دوازده هزار نامه براى حسین علیه السلام نوشتـند و آمـادگـى خود را براى کمک با لشکر صدهزار نفرى اعلان نمودند، آنهم از شهر کوفـه که بزرگـتـرین شهر نیرو خـیز اسلامـى است ، تـا آنجا که او را مـسئول به حساب آوردند که اگـر امامت و خلافت را نپذیرد در پیشگاه خدا با او احتجاج خـواهند کرد، و معلوم است که اگر حسین علیه السلام اجابت نمى کرد در برابر خدا و امت اسلامـى مـسئول و مـؤاخـذ بود و تـاریخ هم حسین عـلیه السلام را مـسئول مـى شمـرد و او را مـؤاخـذه مـى نمـودند، بنابراین حجت بر امام تمام شد و عذرى برایش باقى نگذاشت .


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/8/29:: 2:4 عصر     |     () نظر
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >