شهید مطهری می فرمایند: ...«ابا عبدالله (علیه السلام) اهل بیت خودش را حرکت می دهد، برای اینکه در تاریخ رسالتی عظیم را انجام دهند. برای این که نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند، اما با قافله سالاری زینب، بدون آنکه از مدار خودشان خارج شوند، از عصر عاشورا زینب (علیهاالسلام) تجلی می کند و از آن به بعد به او واگذار شده بود.»
حضرت زینب (علیهاالسلام) بعد از حادثه جانسوز دهم محرم الحرام سال 61 هجری، پیام رسای خویش را از دشت خونین کربلا برای مسلمانان ابلاغ نمود و آن را برای همیشه در تاریخ، زنده نگه داشت.
البته، حضور و نقش عظیم آن حضرت در نهضت کربلا، منحصر به بعد از قیام نیست، بلکه ایشان از ابتدای راه، حضوری فعال و تعیین کننده در انقلاب حسینی داشتند. همیاری حضرت زینب (علیهاالسلام) با امام حسین (علیه السلام) در انجام مسوولیت ها را می توان بزرگترین نقش آن حضرت، تا قبل از ظهر عاشورا دانست. آن حضرت به عنوان امین امام، بخش وسیعی از مسوولیت ها و امور کاروان را بر عهده داشت، تا امام (علیه السلام) فرصت و فراغ بیشتری برای آماده سازی قیام داشته باشد.
اما اصلی ترین وظیفه حضرت زینب (علیهاالسلام)، بعدازظهر عاشورا، متجلی می شود. اگر نبود آن عالمه غیر معلمه در کربلا، نه تنها انقلاب امام حسین (علیه السلام) دستخوش تحریف می گردید، بلکه اسلام نیز در معرض خطری جدی قرار می گرفت.
پیرامون زنان در حادثه کربلا در دو محور سخن می توان گفت: یکی آن که آنان چند نفر و چه کسانی بودند، دیگر آن که چه نقشی داشتند. زنانی که در کربلا حضور داشتند، برخی از اولاد علی «ع» بودند، و برخی جز آنان، چه از بنی هاشم یا دیگران. زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی، از اولاد اهل بیت علیهم السلام بودند، فاطمه و سکینه، دختران سید الشهدا «ع» بودند، رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص امام حسین «ع» و مادر وهب بن عبدالله نیز از زنان حاضر در کربلا بودند 5 نفر زن که از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت بودند از: کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبدالله کلبی، مادرعبدالله کلبی، مادر عمر بن جناده، زینب کبری «ع.» زنی که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریه قاسطیه، زن عبدالله بن عمیرکلبی که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت کرد و همان جا با عمود غلام شمر که بر سرش فرود آورد، کشته شد. زینب کبری و ام کلثوم، دختران امیرالمومنین«ع»، همچنین فاطمه دختر امام حسین «ع» نیز جزو اسیران بودند و در کوفه و... سخنرانی های افشاگر داشتند. مجموعه این بانوان، همراه کودکان خردسال، کاروان اسرای اهل بیت را تشکیل می دادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمه ها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهی و اسیر به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.
درباره نقش زنان در واقعه عاشورا کتاب زنان عاشورایی که چندی است موسسه فرهنگی موعودآن را منتشر کرده یکی از خواندنی ترین آثار این حوزه است که تا کنون چندین بار تجدید چاپ شده است.
کلمات کلیدی:
عنوان :« بصیرت افزایی قیام ثارالله »
به مناسبت ایام محرم (1433ه ق ) .
امام حسین(ع) وقتی به امامت رسیدند که صلح امام حسن(ع) وی را محدود می ساخت؛ زیرا یکی از اصول این پیمان واگذاری خلافت به امام (ع) و اهل بیت(ع) بود. اما معاویه با مسموم کردن وشهادت امام حسن(ع) کوشید تا راه را برای رسیدن به مقاصد خود هموار کند. معاویه برخلاف عهد نامه صلح با امام حسن(ع) تمامی مفاد پیمان را نقض می کند. با این همه، امام حسین(ع) در شرایطی قرار داشت که نمی توانست حرکتی در برابر معاویه صورت دهد. از این رو در انتظار پایان عمر معاویه ماند. معاویه پیش از مرگ خود یزید را به حکومت و خلافت رساند. وجهت حفظ ظاهر به بیعت خواهی برای فرزند خویش به مکه و مدینه می رود که در این سفر همه را مرعوب خود می کند و یا مخالفان را می خرد و تنها چهار تن از جمله امام حسین(ع) است که از بیعت با یزید به عنوان جانشینی سر باز می زنند. یزید پس از خلافت با تعرض به امام حسین(ع) و بیعت خواهی، گستاخانه و مغرورانه می کوشد تا به هر شکلی شده از امام حسین(ع) بیعت گیرد که با مقاومت اهل بیت(ع) و بنی هاشم مواجه می شود و امام در مسیر قیام علیه یزید و خلافت سلطا نی او گام برمی دارد و به مکه می رود تا پیام انقلابی خود را به گوش مؤمنان در مراسم حج برساندامابدون اتمام مناسک حج به حرکت خودتاشهادت ادامه می دهند. در تمام مدت حکومت سقیفیان جز مدت کوتاه چهار سال و نیم حکومت علوی و شش ماهه حکومت امام حسن(ع) در بخش کوچکی از سرزمین بزرگ اسلام، مردم اثری از عدالت اسلامی و حکومت ولایی را تجربه نکرده بودند و مردم براین باور و تجربه بودند که اسلام حقیقی آن چیزی است که سقیفیان و امویان انجام می دهند. مخالفت در برابر یزید از سوی امام حسین(ع) ، معنایی جز این نمی داد که کلیت نظام خلافت سقیفیان باطل بوده است؛ زیرا امام حسین(ع) خلافت یزید را ادامه راه انحرافی و نتیجه دوری از توصیه های پیامبر(ص) نسبت به ثقلین (کتاب الله و عترت) معرفی می کرد و نظام خلافت را زیر سؤال می برد.
امام حسین (ع) همان طور که بارها در زیارت اربعین خوانده ایم قیام کردند نه برای کشتن یزید، بلکه برای رهانیدن مردم از حیرت و سرگردانی ای (فقدان بصیرت )که میراث جهالت است و طی سال ها معاویه به خوبی در ذهن ها و قلب ها کاشته است.هدف از این قیام جهت بخشی به احساسات و خواسته های درونی مردم ، برای آگاه سازی وبصیرت آنان است. حرکت امام حسین(ع) همان گونه که بیانگر بصیرت الهی آن حضرت می باشد، بیانگر این معناست که وی می خواست این بصیرت را از طریق حرکت خویش به جامعه و امت اسلام منتقل واسلام واقعی را زنده نماید. امام خمینی (ره) :« محرم وصفراست که اسلام را زنده نگه داشته است». از این رو حرکت امام حسین(ع)نه تنها اسلام ناب را زنده و اصلاح کرد بلکه زمینه ای فراهم آورد تا مردم واقعیت های اجتماعی و مذهبی و سیاسی جامعه خویش را تحلیل کنند و انحرافات ریشه ای را بشناسند و برای بازگشت به سوی ریشه های نظام ولایی و اسلام قرآنی تلاش کنند. حرکت امام حسین(ع) نقش بصیرت دهی را در برابر حرکت های بصیرت زدای عده ای نخبگان مزدور یزیدی و اموی داشته است.در جامعه امروز نیز با توجه به انحرافهای احتمالی، لازم است همواره با بهره گیری از عنصر بصیرت، تلاش های منحرفان را باطل کرده و زمینه بصیرت زایی را در جامعه با توسل به محکماتی چون قرآن و آموزه های الهی امامان معصوم(ع) قانون اساسی ، رهنمودهای مقام معظم رهبری ، وصیت نامه امام راحل ایجاد کنیم و در برابر ناتو و تهاجم فرهنگی، تبلیغات انحرافی ماهواره های بیگانه و انواع اندیشه های اموی بایستیم. .....ملتمس دعادراین ایام سوگواری اباعبداله (ع)
کلمات کلیدی:
حرکت امام حسین(ع) نقش بصیرت دهی را در برابر حرکت های بصیرت زدای عده ای نخبگان مزدور یزیدی و اموی داشته است.در جامعه امروز نیز با توجه به انحرافهای احتمالی، لازم است همواره با بهره گیری از عنصر بصیرت، تلاش های منحرفان را باطل کرده و زمینه بصیرت زایی را در جامعه با توسل به محکماتی چون قرآن و آموزه های الهی امامان معصوم(ع) قانون اساسی ، رهنمودهای مقام معظم رهبری ، وصیت نامه امام راحل ایجاد کنیم و در برابر ناتو و تهاجم فرهنگی، تبلیغات انحرافی ماهواره های بیگانه و انواع اندیشه های اموی بایستیم. پس بجاست به تغدیه روح مان نظر کنیم و به سیراب کردن اندیشه ها از زلال معارف اهل بیت و قرآن بپردازیم و آگاه سازی و بصیرت دهی را جزئی از برنامه روزانه خودمان قرار دهیم و بدانیم اگر بدون آگاهی قدم برداریم، در دنیایی که شیاطین جن و انس کارشان تزیین کردن خطاها و زیبا جلوه دادن زشتی هاست، راه را از بیراه نمی توانیم بازشناسیم. درنتیجه اگر بخواهیم پیرو خوبی برای امام حسین (ع) باشیم چاره ای نداریم جز این که بصیرت و حرکت آگاهانه را روش خود قرار دهیم و در کنار آن سایرین را نیز به این سمت دعوت کنیم و این سخن معصوم را نصب العین خود قرار دهیم که اگر کسی بدون بصیرت وبینش حرکت کند مانند کسی است که در بیراهه گام برمی دارد وسرعتش جز بر انحرافش نمی انجامد. و اما پاسخ امام حسین (ع)در برابر این پرسش که چرا با آن که می دانی به دست یزیدیان کشته می شوی تصمیم به ادامه حرکت می گیری؟ ماموریت خویش را برای بازسازی و اصلاح امت پیامبر(ص) گوشزد می کند و تأکید می نماید که قیام خونین وی که همراه با شهادت بسیاری از خاندان پیامبر(ص) در کربلا و اسارت زنان اهل بیت(ع) می باشد، وبصیرت پایه های ارکان نظام سیاسی سقیفه را از میان می برد و راه را برای ادامه مبارزه با ظلم و فساد سقیفیان باز و هموار می سازد؛ زیرا مردم، دیگر خون خویش را با ارزش تر از خون اهل بیت(ع) نمی شمارند و برای مبارزه با امویان و خلافت باطل دست از ایثار و فداکاری نمی کشند، چنان که قیام های پیاپی که از توابین آغاز می شود و تاکنون ادامه می یابد، نتیجه طبیعی همان حرکت الهی است که آن حضرت(ع) در امت جد خویش انجام داده است. حسین (ع) وارث رنج آدم تا خاتم مردی از خانه فاطمه بیرون آمده است. مدینه را می¬نگرد و مسجد پیامبر را و مکه ابراهیم را و کعبه ی به بند نمرود کشیده را و اسلام را و پیام محمد(ص) را و کاخ سبز دمشق را و در بندکشیدگان را و ...مردی از خانه فاطمه بیرون آمده است. بار سنگین همه این مسئولیت¬ها بر دوش او سنگینی می کند. او، وارث رنج بزرگ انسان است. تنها وارث آدم، تنها وارث ابراهیم و... تنها وارث محمد! و...مردی تنها !اما نه، دوشادوش او زنی نیز از خانه فاطمه (زینب) بیرون آمده است، گام به گام او، نیمی از بار سنگین رسالت برادر را بر دوش خود گرفته است. مردی از خانه فاطمه بیرون آمده است، تنها و بی کس، با دست¬های خالی، یک تنه به روزگار وحشت و ظلمت و آهن یورش برده است. جز مرگ سلاحی ندارد اما او فرزند خانواده¬ای است که "هنر خوب مردن" را در مکتب حیات خوب آموخته است .در این جهان هیچکس نیست که همچون او بداند که "چگونه باید مرد ؟ "آموزگار بزرگ "شهادت" اکنون برخواسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در "توانستن" می¬فهمند و به همه آنها که پیروزی بر خصم را تنها در "غلبه"می-دانند، بیاموزد که: "شهادت" نه یک "باختن" که یک "انتخاب" است. و حسین وارث آدم که به بنی آدم زیستن داد و وارث پیامبران بزرگ که به انسان، "چگونه باید زیست" را آموخت. اکنون آمده است تا در این روزگار به فرزندان آدم "چگونه باید مرد" را بیاموزد. مردنی با بینشامام وحرکت امام حسین(ع) به معنای بازگشت مرجعیت دینی و رهبری به سوی اهل بیت(ع) بود که این اتفاق در دوره صادقین(ع) می افتد و اسلام واقعی و قرآنی از زبان امام باقر(ع) و فرزندش امام جعفر صادق(ع) به امت آموزش داده می شود . وتا محرم57 که انقلاب اسلامی ملت مسلمان ایران بارهبری یکی از ثلاله های آن حضرت خون تازه ای ازقیام( سال 49ه ق) اباعبدالله در رگها خود یافت و دربهمن 57 با خون شهیدان بسیاری به بارنشست که تا به حال با برخوداری از نعمت الهی رهبری ولی فقیه دربرابرتمام سختی ها ، مشکلات ودسیسه ها با تاٌ سی از راه ثاراله ثابت وپایدار مانده است و تا ظهور دوازدهمین حجت حق امام زمان (عج) چنین خواهدبود.پایان بخش مطلب ازبیانات مقام معظم رهبری: «عزاداری امام حسین(ع) به معنای زنده نگه داشتن و حفظ ارزشهای معنوی الهی است.قیام امام حسین(ع) و حادثه عاشورا از جمله مقاطع بسیار مهم در تاریخ بشر و متحول کننده است که با وجود مخالفتهای فراوان، این واقعه در طول زمان زنده مانده است و عاشورا در واقع گنجینهای پرقیمت است که همه افراد بشر میتوانند از آن استفاده کنند».
کلمات کلیدی:
مقام معظم رهبری: « عزاداری امام حسین(ع) به معنای زنده نگه داشتن و حفظ ارزشهای معنوی الهی است».
به مناسبت ایام محرم (1433ه ق ) امام حسین(ع) وقتی به امامت رسیدند که صلح امام حسن(ع) وی را محدود می ساخت؛ زیرا یکی از اصول این پیمان واگذاری خلافت به امام (ع) و اهل بیت(ع) بود، بی آن که جانشینی برای خود برگزیند. اما معاویه با مسموم کردن امام حسن(ع) کوشید تا راه را برای رسیدن به مقاصد خود هموار کند. معاویه برخلاف عهد نامه صلح 1- امام حسن(ع) را شهید 2- ازار و اذیت یاران امام حسن(ع) تا شهادت 3- به سب و لعن امام علی(ع) بر منابر می پردازد و تمامی مفاد پیمان را نقض می کند. با این همه، امام حسین(ع) در شرایطی قرار داشت که نمی توانست حرکتی در برابر معاویه صورت دهد. از این رو در انتظار پایان عمر معاویه ماند. معاویه پیش از مرگ خود یزید را به حکومت و خلافت رساند. وجهت حفظ ظاهر به بیعت خواهی برای فرزند خویش به مکه و مدینه می رود که در این سفر همه را مرعوب خود می کند و یا مخالفان را می خرد و تنها چهار تن از جمله امام حسین(ع) است که از بیعت با یزید به عنوان جانشینی سر باز می زنند. یزید پس از خلافت برخلاف توصیه پدر نسبت به عدم تعرض به امام حسین(ع) و بیعت خواهی، گستاخانه و مغرورانه می کوشد تا به هر شکلی شده از امام حسین(ع) بیعت گیرد که با مقاومت اهل بیت(ع) و بنی هاشم مواجه می شود و امام در مسیر قیام علیه یزید و خلافت سلطنتی او گام برمی دارد و به مکه می رود تا پیام انقلابی خود را به گوش مؤمنان در مراسم حج برساند. در تمام مدت حکومت سقیفیان جز مدت کوتاه چهار سال و نیم حکومت علوی و شش ماهه حکومت امام حسن(ع) در بخش کوچکی از سرزمین بزرگ اسلام، مردم اثری از عدالت اسلامی و حکومت ولایی را تجربه نکرده بودند و مردم براین باور و تجربه بودند که اسلام حقیقی آن چیزی است که سقیفیان و امویان انجام می دهند. مخالفت در برابر یزید از سوی امام حسین(ع) ، معنایی جز این نمی داد که کلیت نظام خلافت سقیفیان باطل بوده است؛ زیرا امام حسین(ع) خلافت یزید را ادامه راه انحرافی و نتیجه دوری از توصیه های پیامبر(ص) نسبت به ثقلین (کتاب الله و عترت) معرفی می کرد و نظام خلافت را زیر سؤال می برد.
و اما پاسخ امام حسین (ع)در برابر این پرسش که چرا با آن که می دانی به دست یزیدیان کشته می شوی تصمیم به ادامه حرکت می گیری؟ ماموریت خویش را برای بازسازی و اصلاح امت پیامبر(ص) گوشزد می کند و تأکید می نماید که قیام خونین وی که همراه با شهادت بسیاری از خاندان پیامبر(ص) در کربلا و اسارت زنان اهل بیت(ع) می باشد، پایه های ارکان نظام سیاسی سقیفه را از میان می برد و راه را برای ادامه مبارزه با ظلم و فساد سقیفیان باز و هموار می سازد؛ زیرا مردم، دیگر خون خویش را با ارزش تر از خون اهل بیت(ع) نمی شمارند و برای مبارزه با امویان و خلافت باطل دست از ایثار و فداکاری نمی کشند، چنان که قیام های پیاپی که از توابین آغاز می شود و تاکنون ادامه می یابد، نتیجه طبیعی همان حرکت الهی است که آن حضرت(ع) در امت جد خویش انجام داده است. وحرکت امام حسین(ع) به معنای بازگشت مرجعیت دینی و رهبری به سوی اهل بیت(ع) بود که این اتفاق در دوره صادقین(ع) می افتد و اسلام واقعی و قرآنی از زبان امام باقر(ع) و فرزندش امام جعفر صادق(ع) به امت آموزش داده می شود . وتا عاشورای 57 که انقلاب اسلامی ملت مسلمان ایران بارهبری یکی از ثلاله های پاک امام حسین(ع) خون تازه ای ازقیام سال 49 ه ق اباعبدالله در رگها خود یافت و دربهمن 57 با خون شهیدان بسیاری به بارنشست که تا به حال با برخوداری از نعمت رهبری ولی فقیه دربرابرتمام سختی ها ، مشکلات ودسیسه ها با تاسی از راه ثاراله ثابت وپایدار مانده است و تا ظهور حجت حق امام زمان (عج) چنین خواهدبود.
امام حسین (ع) همان طور که بارها در زیارت اربعین خوانده ایم قیام کردند نه برای کشتن یزید، بلکه برای رهانیدن مردم از حیرت و سرگردانی ای که میراث جهالت است و طی سال ها معاویه به خوبی در ذهن ها و قلب ها کاشته است.هدف از این قیام جهت بخشی به احساسات و خواسته های درونی مردم ، برای آگاه سازی وبصیرت آنان است. حرکت امام حسین(ع) همان گونه که بیانگر بصیرت الهی آن حضرت می باشد، بیانگر این معناست که وی می خواست این بصیرت را از طریق حرکت خویش به جامعه و امت اسلام منتقل واسلام واقعی را زنده نماید. چنانچه امام خمینی (ره) می فرمایند:« محرم وصفراست که اسلام را زنده نگه داشته است». از این رو حرکت امام حسین(ع) اسلام را زنده اصلاح کرد بلکه زمینه ای فراهم آورد تا مردم واقعیت های اجتماعی و مذهبی و سیاسی جامعه خویش را تحلیل کنند و انحرافات ریشه ای را بشناسند و برای بازگشت به سوی ریشه های نظام ولایی و اسلام قرآنی تلاش کنند. حرکت امام حسین(ع) نقش بصیرت زایی را در برابر حرکت های بصیرت زدای عده ای نخبگان مزدور یزیدی و اموی داشته است.در جامعه امروز نیز با توجه به انحرافهای ، لازم است همواره با بهره گیری از عنصر بصیرت، تلاش های منحرفان را باطل کرده و زمینه بصیرت زایی را در جامعه با توسل به محکماتی چون قانون اساسی ، مقام معظم رهبری ، وصیت نامه امام راحل ، قرآن و آموزه های ارزشی امامان معصوم(ع) ایجاد کنیم و در برابر ناتووتهاجم فرهنگی، تبلیغات انحرافی ماهواره های بیگانه و اندیشه های اموی بایستیم. پس بجاست به تغدیه روح مان نظر کنیم و به سیراب کردن اندیشه ها از زلال معارف اهل بیت و قرآن بپردازیم و آگاه سازی و بصیرت دهی را جزئی از برنامه روزانه خودمان قرار دهیم و بدانیم اگر بدون آگاهی قدم برداریم، در دنیایی که شیاطین جن و انس کارشان تزیین کردن خطاها و زیبا جلوه دادن زشتی هاست، راه را از بیراه نمی توانیم بازشناسیم. درنتیجه اگر بخواهیم پیرو خوبی برای امام حسین (ع) باشیم چاره ای نداریم جز این که بصیرت و حرکت آگاهانه را روش خود قرار دهیم و در کنار آن سایرین را نیز به این سمت دعوت کنیم و این سخن معصوم را نصب العین خود قرار دهیم که اگر کسی بدون آگاهی حرکت کند مانند کسی است که در بیراهه گام برمی دارد وسرعتش جز بر دوریش ازمبدا ومقصدنمی انجامد. مقام معظم رهبری می فرمایند: «عزاداری امام حسین(ع) به معنای زنده نگه داشتن و حفظ ارزشهای معنوی الهی است.قیام امام حسین(ع) و حادثه عاشورا از جمله مقاطع بسیار مهم در تاریخ بشر و متحول کننده است که با وجود مخالفتهای فراوان، این واقعه در طول زمان زنده مانده است و عاشورا در واقع گنجینهای پرقیمت است که همه افراد بشر میتوانند از آن استفاده کنند» .
« وحال بهترمی دانیم امام حسین (ع) چرا علیه یزید قیام کردند در حالی که می دانستند شهید می شوند!»
«
کلمات کلیدی:
1 ـ ریشه کن کردن مظالم حکومت اموى
یکى از بزرگترین فلسفه قیام حسینى ایستادگى در برابر ظلم و ستم بى حساب حکومت اموى مخصوصا نسبت به شیعیان و تصفیه حساب حکومت با شیعه بود .
مـظالم حکومت اموى بى حد و حصر و در شمار نمى آید که ما فقط به چند نمونه آن اشاره مى کنیم :
الف ـ سلب امنیت :
حکام امـوى براى آنکه بیشتر بر مردم مسلط گردند و حق نفس کشیدن را حتى از مردم سلب کنند در سراسر کشور اسلامـى چنان ترس و وحشتى به وجود آورده بودند که فوق آن مـتـصور نبود، افـراد بى گناه را به جاى گناهکار و مطیع را به جاى مخالف مجازات مى کردند، با ظن و گـمـان و تـهمت افراد را تحت فشار قرار مى دادند، نیکان و خوبان را بدون مـحاکمه به زندان مى انداختند.
هیچـکس بر مـال و جان خود ایمن نبود و لذا حسین علیه السلام قیام کرد تا این ستمها و ظلم ها را ریشه کن نماید.
ب ـ تحقیر امت اسلامى :
یکى از کارهاى خطرناک حکومت اموى تحقیر و اذلال و خوار ساختن مؤمنان مخصوصا شیعیان امـیرالمؤمنین حضرت على بن ابیطالب علیه السلام بوده است ، و یکى از نشانه هاى این تحقیر داغ نهادن بر صورت و گردن برخى از شیعیان یعنى همان طورى که دامها را به مـنظور شناسائى بر گونه و سر و گوش آنها داغ مى نهند و یا غلامان زر خرید حبشى را عـلامـت بردگى با داغى نشان مى گذاشتند، با شیعیان و مؤمنین راستین و دوستان على علیه السلام چنین مى کردند حسین علیه السلام قیام کرد تـا باب عـزت و آزادى را بر روى آنان بگشاید و از این کابوس خـطرناکى که حیات و زندگـى آنان را در گرداب عمیقى قرار داده است نجات بخشد، چـنانکه در تـاریخ ثـبت است حجاج بن یوسف ثـقـفـى، گـردن انس بن مـالک و سهل بن سعد و دست جابر بن عبدالله انصارى را به جرم دوستى با على علیه السلام داغ نهاد.1
کلمات کلیدی: