سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ می فرماید : «ای محمّد! اگر آفریدگان به ساخته های شگفت من می نگریستند، جزمرا نمی پرستیدند و اگر شیرینی یاد مرا در دل هایشان می چشیدند، ملازم درگاه من می شدند و اگر به ظرائف نیکی های من می نگریستند، به چیزی جز من نمی پرداختند» . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
صبح سعادت: سربلندی عدالت ابادانی

مضرات و عواقب مصرف سیگار:

طبق تحقیقات سازمان جهانی بهداشت در هر ‌8 ثانیه یک نفر در دنیا به علت استعمال دخانیات جان خود را از دست می‌دهد.

نتایج تحقیقات حاکی از آن است چنانچه افراد در سنین نوجوانی شروع به کشیدن سیگار کنند (بیش از ‌70 درصد موارد سیگاری شدن در این مرحله اتفاق می‌افتد) و مدت ‌20 سال یا بیشتر به این عمل ادامه بدهند بین ‌20 تا ‌25 سال زودتر از افرادی که به هیچ‌وجه در زندگی سیگار نکشیده‌اند، خواهند مرد.
تنها سرطان ریه یا بیماریهای قلبی پیامدهای استعمال دخانیات نیست بلکه مجموعه‌ای از مسایل و مشکلات بهداشتی در ارتباط با مصرف مواد دخانی وجود دارد که می‌تواند به لحاظ شرایط جسمانی و مقاومت ایمنی در افراد سیگاری بروز می‌کند، که برخی از آنها عبارتند از:
‌1- از دست دادن موها
با تضعیف سیستم ایمنی افراد سیگاری در اثر مصرف مواد دخانی، بدن این افراد مستعد ابتلا به انواع بیماریها از جمله «لوپوس اریتماتوز» می‌شود که این بیماری می‌تواند عامل از دست دادن موها، ایجاد زخم‌ در دهان، جوش‌های پوست روی صورت، سر و دست‌ها شود.
‌2 - آب مروارید (کاتاراکت)
افراد سیگاری ‌40 درصد بیش از افراد دیگر در معرض ابتلا به آب مروارید، کدر شدن عدسی چشم و ممانعت از عبور نور و در نهایت نابینایی هستند.
‌3 - چین و چروک
استعمال دخانیات باعث از بین بردن پروتئین‌های انعطاف دهنده پوست می‌شود؛ همچنین باعث تحلیل بردن ویتامین A و محدود کردن جریان خون در عروق پوست می‌گردد.
پوست افراد سیگاری خشک و دارای خطوط و چین خوردگی‌های ریزی در اطراف لبها و چشمهاست.
‌4 - ضایعات شنوایی
افراد سیگاری ‌3 برابر بیش از افراد غیر سیگاری به عفونت گوش میانی دچار می‌شوند.
‌5 - سرطان پوست
افراد سیگاری ‌2 برابر بیشتر از افراد غیر سیگاری در معرض خطر ابتلا به نوعی سرطان پوست (پوسته پوسته شدن، برجستگی روی پوست) قرار دارند
‌6 - فساد دندانها
افراد سیگاری ‌5/1 مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری در معرض خطر از دست دادن زودرس دندانها هستند.
‌7 - پوکی استخوان
منواکسید کربن یکی از اصلی‌ترین گازهای سمی در خروجی اگزوز اتومبیل و دود سیگار است، میل ترکیبی این گاز با خون بسیار بالاتر از اکسیژن است. این گاز باعث کاهش قدرت عمل اکسیژن در خون افراد سیگاری حرفه‌ای تا ‌15 درصد می‌شود.
استخوان‌های افراد سیگاری تراکم خود را از دست داده و به راحتی شکسته می‌شود همینطور زمان التیام یافتن و جوش خوردن آنها پس از شکستگی تا ‌80 درصد افزایش پیدا می‌کند.
‌8 - بیماریهای قلبی
بیماریهای قلبی ـ عروقی ناشی از استعمال دخانیات بیش از ‌600 هزار نفر را در سال در کشورهای توسعه یافته از بین می‌رود استعمال دخانیات باعث افزایش ضربان قلب، بالا رفتن فشار خون، افزایش خطر ابتلا به فشار خون بالا و گرفتگی عروق و نهایتا ایجاد حمله قلبی و سکته می‌شود.
‌9 - زخم معده
استعمال دخانیات مقاومت معده را در برابر باکتریها پایین می‌آورد؛ همچنین باعث تضعیف معده در خنثی سازی اسید معده و مقاومت در برابر آن بعد از غذا خوردن و بر جای ماندن باقیمانده اسید در معده و در نتیجه تخریب دیواره آن می‌شود.
زخم معده افراد سیگاری به سختی درمان می‌شود و احتمالی بهبودی آن تا زمانی که فرد سیگاری اکثرا اندک است.
‌10- تغییر رنگ انگشتان
قطران موجود در دود سیگار در اثر استعمال مستمر دخانیات روی انگشتان و ناخنها جمع شده و باعث تغییر رنگ آنها به قهوه‌ای مایل به زرد می‌شود.
‌11 - سرطان رحم و سقط جنین
استعمال دخانیات در دوران بارداری می‌تواند باعث افزایش خطر زایمان نوزاد با وزن کم و بروز مسایل بهداشتی در آینده شود. سقط جنین در مادران سیگاری ‌2 تا ‌3 برابر بیشتر است
‌12 - تغییر شکل دادن سلولهای جنسی در مردان
استعمال دخانیات باعث کاهش تعداد اسپرم و کاهش جریان خون در آلت تناسلی مردان و ناتوانی جنسی در این افراد می‌شود. ناباروری جنسی در مردان سیگاری نیز متداول‌تر از افراد غیر سیگاری است.
‌13 - سرطان
بیش از ‌40 عنصر سرطانزا در دود سیگار وجود دارد احتمال سرطان ریه ‌22 مرتبه بیشتر از افراد غیر سیگاری است.
طبق تحقیقات بی شماری که انجام شده است در صورت ادامه استعمال دخانیات توسط افراد سیگاری، احتمال مبتلا شدن آنها به انواع سرطان‌های دیگر از قبیل زبان، دهان، غدد، بزاق و حلق (‌6 تا ‌27 برابر)، سرطان بینی (‌2 مرتبه بیشتر)، گلو (‌12 مرتبه)، مری (‌8 تا ‌10 برابر)، حنجره (‌10 تا ‌18 برابر)، معده (‌2 تا ‌3 برابر)، کلیه (‌5 برابر)، آلت تناسلی مرد (‌2 تا ‌3 برابر)، لوزالمعده (‌2 تا ‌5 برابر) مقعد (‌5 تا ‌6 مرتبه) وجود دارد.

ترک سیگار:

کسانی که سیگار کشیدن را ترک می کنند، عموماً می توانند پس از چند سالی به سطح افراد غیرسیگاری برسند، به ویژه اگر ترک سیگار را در جوانی انجام داده باشند. ترک سیگار ممکن است در چند مرحله انجام شود، از این رو تلاش مداوم امری ضروری است. فرآورده های حاوی نیکوتین که به ترک سیگار کمک می کنند، مانند پچ، آدامس، شکل استنشاقی یا اسپری بینی می توانند در کاهش تمایل به سیگار کشیدن و تخفیف علائم ترک موثر باشند.

کاربرد این محصولات در کنار انگیزه قوی برای ترک و وجود سایر حمایت ها مانند حمایت خانواده، دوستان، گروه ترک سیگار یا حمایت های تلفنی می تواند بسیار موثر باشد. برخی داروهایی که در آن ها نیکوتین به کار نرفته است می توانند فرد را در ترک سیگار یاری کنند. این داروها شامل بوپروپیون(زیبان) و نورتریپتیلین(آونتیل) هستند. هر دوی این داروها با نسخه پزشک به فروش می رسند. در برخی افراد کاهش تدریجی مصرف قبل از ترک، به کاهش علائم ترک کمک کرده و به آن ها اجازه می دهد که رفتارهای خود را به تدریج تغییر دهند.

استراتژی های کاهش تدریجی مصرف شامل به تاخیر انداختن هر وعده سیگار کشیدن، کاهش تعداد سیگارها و دودکردن بخش کمتری از هر نخ سیگار است. گر چه کاهش تدریجی مصرف می تواند برخی خطرات تهدید کننده سلامتی را کاهش دهد، اما برای سیگارکشیدن منطقه بدون خطر وجود ندارد. کاهش تدریجی نمی تواند جایگزین ترک سیگار شود.

ترک سیگار مثل هر اعتیاد دیگر و بلکه سخت تر از اعتیادهای دیگر است. برای ترک باید:
1) اول تصمیم جدی با خودتان بگیرید.
2) ترک تدریجی در مورد شما خیلی کارآیی ندارد، باید به یکباره آن را کنار بگذارید.
3) مقدار پولی را که در هر روز صرف خرید سیگار می کردید، محاسبه و از این پس به عنوان پاداش ترک سیگار برای خود چیزی را که همیشه دلتان می خواست بخرید، تهیه کنید.
4) یک نفر از دوستان یا اعضاء خانواده را مسئول کنترل خودتان کنید و به او 000/50 تومان بدهید و بگویی اگر ظرف ده روز آینده هیچ سیگاری نکشیدید، آن را به شما برگرداند و اگر سیگار کشیدید، آن را به عنوان تنبیه دیگر به شما ندهد.
5) اگر ظرف این مدت سیگاری نکشیدید برای خود با پولی که پس می گیرید ، جشنی را گرفته و تجربه زندگی بدون سیگار را به خود تبریک بگویید.

 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 91/5/23:: 12:0 صبح     |     () نظر

-نوجوانی ،یک دوره ی تغییر است.

میزان تغییر درنگرشها و رفتار درطی دوره ی نوجوانی با میزان تغییر در وضعیت بدنی برابر است.در طی سالهای اولیه ی نوجوانی ،زمانی که تغییرات بدنی با سرعت انجام می شود،تغییرات در نگرشها و رفتار همچنین با شتاب به وجود می آید.همچنان که تغییرات بدنی آرام به پیش می رود،به همان نسبت نگرشها و رفتار نیزتغییر می یابند.تقریباً پنج نوع تغییرات ملازم و عمومی وجود دارد که در طی دوره ی نوجوانی واقع می شود:نخست آن که، حیات عاطفی (انفعالی)توسعه می یابد، شدت آن به سرعت و میزان تغییرات بدنی وروانی بستگی دارد که در این زمان واقع می گردد. زیرا این تغییرات،معمولاً در اوایل نوجوانی سریع تر اتفاق می افتد. توسعه ی حیات عاطفی معمولاً درآغاز نوجوانی بیشتر از انتهای نوجوانی مطرح می شود.دوم این که،سرعت تغییراتی که با رشد جنسی همراه است، نوجوانان را از خودشان و از استعدادها و علائقشان نامطمئن می سازد.آنها قویّاً احساس بی ثباتی می کنند،احساسی که اغلب با تعابیرمبهمی که آنها از سوی معلمان و والدین دریافت می کنند، تشدید می شود.جنبه ی سوم، تغییراتی است که در بدن،علایق ونقشهایی که در گروههای اجتماعی از آنان انتظار می رود ایفا نمایند، به وجود می آید و مسایل جدیدی را می آفریند.برای نوجوانان کم سن و سال، این تغییرات بسیارزیاد است و کمتر از آنچه که قبلاً تصور می کردند قابل حل به نظر می رسد.قبل از این که آنها مسایلشان را حل کرده و به رضایت برسند،با خودشان و مسایلشان درگیر خواهند بود.چهارم، همچنان که الگوهای علایق و رفتارتغییرمی یابد، ارزشها نیز متغیر خواهند بود.آنچه که درزمان کودکی برایشان مهم بود، اکنون که در آستانه ی بزرگسالی قرار دارند، کمتر اهمیت پیدا می کند؛ به عنوان مثال، برای بیشترین نوجوانان، مسئله دوستانی که از همسالان هم تیپ و جذاب باشند، مهمتر از تعداد زیادی دوست می باشد که سنخیت روحی با او نداشته باشند. آنها اکنون به مسئله کیفیت، بیشتر از کمیت، اهمیت می دهند.پنجم این که، بیشترین نوجوانان در مورد تغییرات، حالتی دمدمی دارند. زمانی که آنها درخواست و تقاضای استقلال دارند، اغلب از مسئولیتهایی که همراه با استقلال و ارزیابی توانایی آنهاست، هراس دارند.

4-نوجوانی، یک سن مسئله آفرین است.

گرچه هرسنی مسایل خاص خودش را دارد، با این حال، مسایل نوجوانان اغلب برای پسران و دختران به گونه ای است که آنها به سختی از عهده ی حلشان بر می آیند.دو دلیل برای این مسئله وجود دارد:اول این که، درسرتاسر دوره ی کودکی، مسایل آنها بالاخره توسط والدین و معلمان حل می شود، درحالی که بسیاری از نوجوانان به دلیل بی تجربگی، به تنهایی از عهده ی حل مسایلشان برنمی آیند.دوم این که نوجوانان دوست دارند احساس کنند که افرادی مستقل و آزاد هستند.آنها درخواست ارائه راهی را دارند که خودشان بتوانند از عهده ی حل مسایل برآیند و کوششهایی را که از جانب والدین و معلمان برای کمک به آنها ارائه می شود، نمی پذیرند.
به دلیل ناتوانی نوجوانان درغلبه برمسایلشان به تنهایی، به همان اندازه که آنها اعتقاد دارند از توانایی برخوردارند، بسیاری از آنها حل مسایل و مشکلات را مافوق انتظارات خود می یابند.همچنان که «آنافروید»(3)شرح داده است:بسیاری از شکستهایی که اغلب با نتایج غم انگیزی در این رابطه همراه است، آنچنان که تصور می شود به دلیل بی استعدادی فرد نیست.بلکه صرفاً مبتنی بر این حقیقت است که این گونه درخواستهایی که از او در لحظه هایی از زندگی اش وجود دارد، انرژیهای او را به کار می گیرد؛ انرژیهایی که در تلاش برای حل اکثر مسایلی که به وجود می آیند، کافی به نظر نمی رسد.

5-نوجوانی، زمان جستجوگری هویت است.

در سراسر سن گروه گرایی اواخر کودکی، انطباق با معیارهای گروه به مراتب بسیار مهمتر از فردگرایی است.همچنان که قبلاً اشاره شد، کودکان ارشد در لباس، گفتار و رفتار علاقمندند که تقریباً و درحد امکان شبیه افراد گروه باشند.هرگونه انحراف ازمعیار گروه به تهدید علیه تعلق به گروه شباهت دارد.درسالهای اولیه ی نوجوانی،تطابق با گروه هنوز برای دختران و پسران حائز اهمیت است.به تدریج آنها درصدد جستجوی هویت برمی آیند و تمایل چندانی به این که شبیه همسالان خود درگروه باشند، ندارند.به هرحال موقعیت مبهم نوجوان درفرهنگ امروز (4)ما یک مسئله ی غامض را به وجود می آورد و موجب می شود که دراین زمینه بیشترین همکاری را با نوجوان داشته باشیم.مسئله «بحران هویت»با مشکل «هویت خود»همچنان که «اریکسون»(5)شرح داده است بدین قرار می باشد:
هویتی را که نوجوان در صدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود، این است که «او کیست»؟ نقشی را که باید درجامعه ایفا نماید، چیست؟ آیا او یک کودک است یا بزرگسال؟ آیا او توانایی آن را دارد که روزی به عنوان یک همسر یا یک پدر باشد؟ آیا او علی رغم نژاد، مذهب یا زمینه های ملی که او را از نظر مردم کم ارزش جلوه می دهد، احساس اعتماد به نفس دارد؟

«اریکسون»درسطور بعدی توضیح می دهد که چگونه این جستجوی هویت بر رفتارهای نوجوان اثر می گذارد:

در جستجوی آنها برای احساس جدید که از استمرار و یکنواختی دارند، نوجوانان باید مبارزه ای را از نو آغاز کنند.اگرچه آنها ناچارباشند که کارهایی را تصنعی انجام دهند و در نظر مردم افرادی خوش نیت تلقی شوند و نقش حریف را در مبارزه اجرا کنند وآنها به هرحال آماده هستند تا آرمانها و معبودهای ثابت را به مانند نگاهبان هویت نهایی برای خود بنا کنند.اکنون یکپارچگی شکل می گیرد و در هیأتی از هویت خود که بیشتر از شخصیت سازی دوران کودکی است، تجلی می یابد.
یکی از راههایی که نوجوانان تلاش می کنند تا خود را به مانند افراد بزرگسال نشان دهند این است که از موقعیتهایی نمادین (سمبلیک)نظیرماشینها، لباسها و سایر وضعیتهای قابل مشاهده بهره گیرند.آنها امیدوارند در این راه، افرادی قابل توجه و جذاب به نظر برسند.اهمیت موقعیتهای نمادین در نوجوانی،درمباحث بعدی، توضیح داده خواهد شد.



نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 91/5/15:: 12:0 صبح     |     () نظر

ویژگیهای دوران نوجوانی

 

نویسنده:محمد امین جلیلوند

تعریف نوجوانی :

نوجوانی اغلب به عنوان دوره ای بین بچگی و بزرگسالی تعریف می شود. گرچه، بعضی از مؤلفین، نوجوانی را مساوی بلوغ جنسی و دوره ی تغییرات فیزیکی که اوج آن در تکامل و رسیدگی در تولید مثل است، می دانند، ولی اغلب، نوجوانی با مفاهیم روانی و اجتماعی تعریف می شود؛ مثلاً شروع آن، با بلوغ جنسی و خاتمه ی مبهم و نامشخص آن، با بزرگسالی است.این واژه، برچسب مناسبی جهت دوره ای از زندگی فرد (تقریباً بین سنین 12-20سالگی)می باشد و چنین استعمالی، هیچ گونه قید و تعریفی درباره ی خصوصیات رشد نوجوانها یا علل اختصاصی نوجوانی ندارد.

هر دوره ای از زندگی را می توان بر مبنای پاره ای از مسایل رشدی، نظیر: مسائل بیولوژیکی ـ روانی و اجتماعی دسته بندی کرد.ازجمله ی آنها که به طور مشخص، ولی نه الزاماً، درطی دهه ی دوم زندگی، اتفاق می افتد ارتباطات با جنس مخالف، آگاهیهای شغلی، رشد ارزشها و خودمحوریهای مسئولانه و بازشدن گره هایی عاطفی با والدین است.(1)

ویژگیهای نوجوانی

به عنوان یک واقعیت،دوره ی نوجوانی را باید یک مرحله ی بسیار مهم از زندگی تلقی کرد.دوره ای که با ویژگیهایش از سایر دوران زندگی متمایز می شود.این خصوصیات عبارتند از:

1-نوجوانی، یک دوره ی مهم به شمار می رود.

گرچه همه ی دوران عمر مهم است ولی برخی از آنها مهمتر از سایرین می باشد.زیرا این دوره دارای تأثیرات ناگهانی بر رفتار و دیدگاه فرد می باشد.با درنظر گرفتن این که سایر دوره های زندگی، به دلیل تأثیرات درازمدت آن، پرمعنی وقابل توجه هستند، لیکن دوره ی نوجوانی، یکی از دوره هایی است که از هر دو جنبه ی تأثیرات ناگهانی و درازمدت برخوردار و قابل توجه است.برخی از ادوار زندگی به دلیل تأثیرات فیزیکی و بدنی با اهمیت و برخی دیگر از لحاظ تأثیرات روانی قابل اعتنا هستند، لیکن نوجوانی از هر دو جهت مهم می باشد.در بحث و بررسی تأثیرات بدنی نوجوانی «تانر»(2)گفته است:برای اکثریت اشخاص جوان، سالهای 12تا16 پرحادثه ترین سالهای زندگی آنها می باشد، تا آنجا که رشد و تحول آنها با نگرانی آمیخته است.مسلماً در طول زندگی جنینی و اولین یا دومین سال پس از تولد، رشد باز هم سریعتر واقع می شود یک محیط هم حسی (سمپاتیک)جدی تر به وجود می آید.اما نوجوان خودش جذاب و دلربا نیست یا آن گونه نیست که بیننده ای را که شاهد تحولات و یا عدم تحولات نوجوان می باشد، متوحش کند. توأم بودن این تحولات فیزیکی مهم و سریع بخصوص در طول اولین مرحله ی نوجوانی با تحولات پرشتاب ذهنی از خصایص این دوره می باشد.این تحولات نیاز به سازگاری روانی را افزایش می دهد و برای ایجاد دیدگاهها، ارزشها و علایق نوین، ضروری به نظر می رسد.

2-نوجوانی، یک دوره ی انتقال (برزخی)است.

انتقال به معنی یک وقفه یاتغییر از آنچه که قبلاً انجام شده نمی باشد، بلکه بیشتر عبور از مرحله ای از رشد به مرحله ی دیگر می باشد.این به آن معنا است که آنچه قبلاً واقع شده، نشانه ی خود را روی آنچه که در زمان حال و آینده اتفاق می افتد.باقی می گذارد.کودکان در زمانی که از خردسالی به بزرگسالی می رسند، باید جنبه های کودکانه را کنار بگذارند و آنها باید همچنین الگوهای جدید رفتاری و نگرشی را بیاموزند تا جانشین آن چیزهایی شود که ترک کرده اند.
به هرحال، این مهم است که درک کنیم آنچه قبلاً واقع شده است، نشانه های خود را باقی گذاشته است و برالگوهای نوینی از رفتارها و نگرشهای فرد اثر می گذارد.همچنان که «استریس»شرح داده است:ساختمان بدنی نوجوان، پایه هایی در کودکی دارد وبسیاری از خصوصیاتی که معمولاً به عنوان معرف ظهور نوجوانی در نظر گرفته می شدند، قبلاً در طول اواخر کودکی حضور داشته اند.تغییرات بدنی که درسالهای اولیه نوجوانی اتفاق می افتد، بر رفتار موزون شخص اثر می گذارد و به ارزیابی مجدد ارزشها و سازگاری اجتماعی آنها منتهی می شود.در طی هر مرحله ی انتقالی، وضع و جایگاه فرد مبهم است و نوعی گم گشتگی درباره ی نقشهایی وجود دارد که فرد انتظار دارد آنها را ایفا کند.نوجوان در این زمان نه کودک و نه بزرگسال است؛ اگر نوجوانان مانند کودکان رفتار کنند، به آنها گفته می شود که به مانند سن خودشان عمل کنند.اگرآنها سعی کنند نظیر بزرگسالان عمل کنند، اغلب متهم می شوند که برای شلوارهای کوتاه خود، خیلی بزرگ شده اند و برای این تلاشی که انجام می دهند تا مثل بزرگترها عمل کنند، مورد سرزنش واقع می شوند.ازطرف دیگر، آزمودن شیوه های مختلف زندگی به آنها یاد می دهد تا آنها تصمیم بگیرند که چه الگوهای رفتاری، ارزشی و نگرشی بهتر می توانند نیازهای آنان را تأمین نمایند.



نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 91/5/4:: 4:16 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4