«(8) اللهم صل على محمد و آله، وقفنا فیه على مواقیت الصلوات الخمس بحدودها التى حددت و فروضها التى فرضت،و وظائفها التى وظفت، و اوقاتها التى وقتت (9) و انزلنا فیها منزلة المصیبین لمنازلها الحافظین لارکانها المؤدین لها فى اوقاتها على ما سنه عبدک و رسولک صلواتک علیه و آله فى رکوعها و سجودها و جمیع فواضلها على اتم الطهور و اسبغه و ابین الخشوع و ابلغه.
بار خدایا توفیق نمازگزاردن کامل به ما مرحمت فرما
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست،و ما را در آن بر اوقات نمازهاى پنجگانه با حدود و احکامش، که مقرر نمودهاى و واجباتش که واجب کردهاى و شروط و اوقاتش که شرط و تعیین گردانیدهاى آگاه فرما. و ما را در نماز همچون کسانى قرار ده که مراتب شایسته آن را دریافته و ارکان و جوانب آن را نگهدارندگانند. آن را در اوقات خود به همان طریقى که بنده و فرستاده تو که درودهایتبر او و بر آل او باد، در رکوع و سجود و همه فضیلتها و درجات رفیعهاش قرار داده، با کاملترین طهارت و پاکى، و رساترین خشوع و فروتنى به جا آورندهاند.
«(10) و وفقنا فیه لان نصل ارحامنا بالبر و الصلة،و ان نتعاهد جیراننا بالافضال و العطیة، و ان نخلص اموالنا من التبعات و ان نطهرها باخراج الزکوات و ان نراجع من هاجرنا، و ان ننصف من ظلمنا و ان نسالم من عادانا حاشا من عودى فیک و لک فانه العدو الذى لا نوالیه و الحزب الذى لا نصافیه».
خدایا در این ماه احسان بارحام و جیران و تزکیه اموال توفیقمان ده
و ما را در آن ماه توفیق ده که با نیکى فراوان و بخشش، به خویشان خود نیکى کنیم و با احسان و عطا از همسایگان جویا شویم، و دارائیهامان را از مظالم و آنچه از راه ظلم و ستم به دست آمده خالص و آراسته نمائیم، و آنها را با بیرون کردن زکاتها پاک کنیم (که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده: «ملعون کل مال لا یزکى» از خیر و نیکى دور است هر مال و دارئى که زکوة آن داده نشود) و به کسى که از ما دورى گزیده باز گردیم (به او بپیوندیم) و به کسى که به ما ظلم و ستم نموده از روى (آنچه که مقتضى) انصاف و عدل(است) رفتار کنیم و با کسى که به ما دشمنى نموده آشتى نمائیم، جز کسى که در راه تو و براى تو با او دشمنى شده باشد، زیرا او دشمنى است که او را دوست نمىگیریم، و حزب و گروهى است که با او از روى دل دوستى نمىکنیم.
«(11) و ان نتقرب الیک فیه من الاعمال الزاکیة بما تطهرنا به من الذنوب، و تعصمنا فیه مما نستانف من العیوب حتى لا یورد علیک احد من ملائکتک الا دون ما نورد من ابواب الطاعة لک و انواع القربة الیک (12) اللهم انى اسئلک بحق هذا الشهر، و بحق من تعبد لک فیه من ابتدائه الى وقت فنائه، من ملک قربته او نبى ارسلته او عبد صالح اختصصته ان تصلى على محمد و آله، و اهلنا فیه لما وعدت اولیائک من کرامتک و اوجب لنا فیه ما اوجبت لاهل المبالغة فى طاعتک و اجلعلنا فى نظم من استحق الرفیع الاعلى برحمتک.
و ما را توفیق ده که در آن به سوى تو تقرب جسته نزدیک شوم، به وسیله کردارهاى پاکیزه و آراسته که ما را به آن از گناهان پاک کنى (بیامرزى) و در آن ما را حفظ کرده و نگاهدارى از اینکه بخواهیم عیوب و زشتیها (کردارهاى ناشایسته) را از سر گیریم، تا هیچ یک از فرشتگانت (که نویسندگان اعمال هستند گناهان ما را) بر تو پیشنهاد ننمایند، جز آنکه کمتر باشد از اقسام طاعت و بندگى براى تو، و انواع تقرب به سوى تو که ما به جا آوردیم.
خدایا در این ماه توفیق تقرب به پیشگاهتبما مرحمت فرما
بارخدایا از تو درخواست مىنمایم به حق این ماه و به حق کسى که در آن از آغاز تا انجامش در عبادت و بندگى براى تو کوشیده، از فرشتهاى که او را مقرب ساختهاى، یا پیغمبرى که فرستادهاى، یا بنده شایستهاى که برگزیدهاى، که بر محمد و آل او درود فرستى و ما را در آن براى کرامت و ارجمندى که به دوستانت وعده دادهاى سزاوار گردان، و آنچه که براى کوشش کنندگان در طاعت و فرمانبریت واجب و لازم کردهاى براى ما لازم نما،و به رحمت و مهربانیت ما را در صف کسانى (انبیاء و اوصیاء علیهم السلام) که سزاوار بالاترین مرتبه (بهشت) هستند قرار ده.
«(13) اللهم صل على محمد و آله، و جنبنا الالحاد فى توحیدک، و التقصیر فى تمجیدک، و الشک فى دینک، و العمى عن سبیلک، و الاغفال لحرمتک، و الانخداع لعدوک الشیطان الرجیم (14) اللهم صل على محمد و آله، و اذا کان لک فى کل لیلة من لیالى شهرنا هذا رقاب یعتقها عفوک او یهبها صفحک فاجعل رقابنا من تلک الرقاب، واجعلنا لشهرنا من خیر اهل و اصحاب (15) اللهم صل على محمد و آله،و امحق ذنوبنا مع امحاق هلاله، و اسلخ عنا تبعاتنا مع انسلاخ ایامه حتى ینقضى عنا و قد صفیتنا فیه من الخطیئات، و اخلصتنا فیه من السیئات».
خدایا در این ماه از سهلانگارىها و فریب شیطان حفظمان فرما
بار خدایا، بر محمد و آل او درود فرست، وما را در توحید و یگانگیت از عدول و بازگشتن (شرک آوردن آشکار و نهان) و در بزرگ داشتنت از تقصیر و کوتاهى و در دینت (اسلام) از شک و دو دلى و از راهت (به دست آوردن رضا و خوشنودیت) از کورى (گمراهى) و براى حرمتت (آنچه قیام به آن واجب است) از سهل انگارى،و از دشمنت (شیطان رانده شده) فریب خوردن، دور گردان. بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و هرگاه در هر شب از شبهاى این ماه براى تو بندگانى باشد که عفو و بخشیدنت آنها را آزاد مىنماید، یا گذشتت ایشان را مىبخشد پس ما بندگان را از آن بندگان قرار بده، و ما را براى این ماه، از بهترین اهل و یاران (برگزیدگان) قرار ده. بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و با کاسته شدن ماه آن گناهان ما را بکاه، و با بپایان رسیدن روزهایش بدیها و گرفتاریهاى ما را از ما بکن تا اینکه این ماه از ما بگذرد در حالى که ما را از خطاها پاکیزه گردانیده و از بدیها خالص و آراسته ساخته باشى.
«(16) اللهم صل على محمد و آله،و ان ملنا فیه فعدلنا و ان زغنا فیه فقومنا،و ان اشتمل علینا عدوک الشیطان فاستنقذنا منه (17) اللهم اشحنه بعبادتنا ایاک، و زین اوقاته بطاعتنا لک، و اعنا فى نهاره على صیامه، و فى لیله على الصلة و التضرع الیک، و الخشوع لک، و الذلة بین یدیک حتى لا یشهد نهاره علینا بغفلة، و لا لیله بتفریط (18) اللهم و اجعلنا فى سائر الشهور و الایام کذلک ما عمرتنا و اجعلنا من عبادک الصالحین الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون، و الذین یؤتون ما اتوا و قلوبهم و جلة، انهم الى ربهم راجعون، و من الذین یسارعون فى الخیرات و هم لها سابقون».
خدایا ماه رمضان را براى ما ماه عبادت و طاعت قرار بده
بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست. و اگر در آن از حق برگردیم ما را (بر آن) بازگردان و اگر در آن عدول نموده براه کج رفتیم ما را به راه راست آور، و اگر دشمن تو شیطان ما را احاطه کرده فرا گیرد از او رهائیمان ده. بار خدایا ماه رمضان را از عبادت، و پرستش ما مملو و پر گردان، و اوقات آن را به طاعت و فرمانبرى ما براى تو آراسته نما و ما را در روزش بروزه داشتن و در شبش به نماز و زارى بسوى (درگاه) تو و فروتنى و خوارى در برابر تو، یارى فرما تا روزش بر ما به غفلت و بیخبرى و شبش به تقصیر و کوتاهى (در عمل) گواهى ندهد. بار خدایا ما را در باقى ماهها و روزها تا زمانى که زندهمان مىدارى همچنین (بطورى که براى ماه رمضان درخواستشد) قرار ده، و ما را از بندگان شایستهات بگردان که (الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون، (سوره 23، آیه 11) آنان بهشت را به میراث مىبرند در حالى که در آن جاوید هستند گفتهاند: بهشت مسکن و جایگاه پدر ما حضرت آدم على نبینا و آله و علیه السلام بوده پس هرگاه به فرزندان او داده شود مانند آن است که از او به آنها ارث رسیده) و از آنانى قرار بده که آنچه (صدقات) را مىدهند در حالى که دلهاشان از (اندیشه) بازگشتبه سوى پروردگارشان ترسان است و از آنان که در نیکیها مىشتابند، و ایشان براى آن نیکیها بر دیگران پیشى گیرندهاند.
«(19) اللهم صل على محمد و آله فى کل وقت و کل اوان و على کل حال عددما صلیت على من صلیت علیه، و اضعاف ذلک کله بالاضعاف التى لا یحصیها غیرک انک فعال لما ترید».
خدایا درود بیکران و بى حد خود را بر محمد و آل او فرست
بار خدایا درود فرستبر محمد و آل او، در هر هنگام و هر زمان و بر هر حال به شماره درودى که فرستادهاى بر هر که درود فرستادهاى، و چندان برابر همه آنها به چندان برابرى که جز تو آنها را نتواند شمرد، زیرا تو هر چه را بخواهى بجا آورندهاى انجام کار، تو را ناتوان نمىگرداند و مانعى آن را باز نمىدارد. (2)
پىنوشت:
1- من لا یحضره الفقیه، ص 100.
2-صحیفه سجادیه، ص 282، فیض الاسلامروزه، درمان بیماریهاى روح و جسم صفحه 6.
کلمات کلیدی:
اس ام اس تبریک نیمه شعبان |
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به امید روزی که متن تمام اس ام اس ها یک جمله باشد و آن : مهدی آمد * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سر راهت در انتظارم ..... برده هجرت صبر و قرارم ...... جز ظهورت ای گل زهرا ..... به خدا حاجتی ندارم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ولادت سه نور ولایت بر شما مبارک ماه میلاد سه پرچم دار عشق دلبر و دلداده و دلدار عشق ماه میلاد سه ماه عالمین سید سجاد و عباس و حسین(ع)
معطر هر سه از عطر گل یاس سه نور تابناک آسمانی حسین بن علی ، سجاد و عباس * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دامن علقمه را عطر گل یاس یکی است قمر بنی هاشمیان در همه ناس یکی است سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب نام زیبای اباصالح و عباس یکی است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
عطر نفس بقیه الله آمد با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شعبان بهانه ای است برای دوستی با خدا ، لحظه هایت سرشار از این دوستی باد.
خدایا ! تو آنچنانی که من دوست دارم... پس مرا آنچنان کن که تو دوست داری اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه امین
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کاش می شد اشک را تهدید کرد مدت لبخند را تمدید کرد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
3) آن که بی باده کند جان مرا مست کجاست ؟ آن که بیرون کنداز جان و دلم دست کجاست؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آن که سوگند خورم جز به سر او نخورم آن که سوگند من و توبه ام اشگست کجاست
کجایى اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت؟ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در کودکی خوانده بودیم" آن مرد درباران آمد"؛ غافل ازاینکه تاآن مردنیاید، باران نمی بارد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
6) هنوزم انتظارو انتظار است هنوزم دل به "ســیــنـــه" بی قرار است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات
عزیز دیدنت را بهانه بسیار داریم اما بها نه کلاس اول خواندیم " آن مرد در باران آمد " ... اکنون می فهمیم تا آن مرد نیاید باران نخواهد آمد ... اللهم عجل لولیک الفرج
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدایا ! آنچنان زمین گیرم نکن که هنگام ظهور مولا توان برخاستن نداشته باشم ... اللهم عجل لولیک الفرج
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مهدی جان ! روا بود که گریبان ز حجر تو پاره کنم ... دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم ... اللهم عجل لولیک الفرج تا کسی رخ ننماید ز کسی دل نبرد دلبر ما دل ما برد و ز ما رخ ننمود اللهم عجل لولیک الفرج
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات تا امر فرج شود مهیا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بی قرارم هر زمان از غم هجر تو من دلخسته ام همچو مرغی بال و پر بشکسته ام اللهم عجل لولیک الفرج
* * * * * * * * * * |
کلمات کلیدی:
توبه کردم.
الهی از توبه هایم
سرگذشت یه عراقی از نژاد و رگ و ریشه اونایی که تو جبهه دشمن خون پاک شهدامون رو ریختند و حالا غیرت اون عراقی جا و بعضی ایرانی ها کجا !!!.... اگه ذره ای تو قلبتون مهر شهدا ست این سرگذشت باید خیلی با دلتون بازی کنه. دل بدین بهش شاید یکی مون دلش شکست ویه ذره مثل این عراقی با شهدا مون عاشقی کرد شایدیکی بینمون دلش شکست و همونی شدکه شهدا میخوان.تورو خدا اگه وقتی این سرگذشت ویا هرسرگذشت وقصه دیگه رومیخونین وقتی دلتون شکست دعا در حق این بنده محتاج رو فراموش نکنین.
سلام اینم یه داستان از یه شهید.اونایی که به استخون شهید اعتقاد ندارن حتما این داستان رو بخونن. خیلی شوخ طبع بود تاجاییکه من دیگه نمی تونستم فرق بین شوخی وجدیش رو تشخیص بدم. در عین جدیت قیافش شوخ طبعی رو نشون می داد . یادمه روز آخری که با همبودیم از بیرون که اومده خونه گفتم:باباجون اینبار بری کی بر میگردی؟زود یا دیر؟ خندید وگفت:خیلی دیر نیست گفتم چقدرطول می کشه. گفت زیاد نیست.یه نگاه به دور و برش کرد و دختر عموی دو سالش که اون شب مهمونمون بود رونشون داد وگفت:عروسی زهراخانم برمیکردم .این حرف وکه زددلم ریخت امابازم گذاشتم سر شوخی هاش.
گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری دردیدار با بسیجیان مراقب باشید، مواظب باشید ، نمی توان هر کس را به مجرد یک خطایی اشتباهی گفت منافق.نمیشود هرکسی را به مجرد اینکه یک کلمه حرفی برخلاف آنچه که من وشما من و شما فکر می کنیم زد بگوییم آقا این ضد ولایت فقیه است . در تشخیص ها خیلی باید مراقب باشید من تاکیدم به شما جوانان عزیز خود من، جوانان پر شوراین کشور در سرتاسر میهن عزیز همین است.انگیزه ها با شدت،باقوت،با ایمان کامل، با امید کامل به آینده حفظ بشود اما در تشخیص و در مصداق های مختلف دقت بشود.بی دقتی در مصداق ها گاهی اوقات ضررها ولطمات بزرگی خواهد بود.
< type="text/java"> نظرات شما (3)
نوشته شده توسط فروغی در یکشنبه دوم مرداد 1390 ساعت 6:46 PM. - لینک ثابت
یک روز حاج حسین بصیراز مادرش خواست که به وی اجازه دهدکه برسرسجاده اش دو رکعت نمازحاجت بخواندومادر پس از ایان نماز بردعای زیر لبی که بر لبان فرزند می وزد آمین گوید. مادرحاجی هم به خیال آن که فرزندش چون همیشه پیروزی رزمندگان اسلام را ازخدا طلب کرده است باکمال توجه بردعای زمزمه وار او آمین گفته بود.نماز و دعا که به آخر رسید حاجی رو به مادرش کرد و گفت : - مادر می دانی این دعایی که تو آمینش را گفته ای بای چه بود؟ -حتما پیروزی رزمندگان اسلام را از خدا خواستی. -بله آن بجای خودش.ولی من از خدا طلب شهادت کردم.چون میدانم دعاهایت مانع شهادتم می شوی امروز می خواستم آمینت را بر شهادتم بشنوم. - پسرم!من بخدا ازشهادت شما باک ندارم،چنانچه برادرت اصغر هم شهیدشده وهادی هم درجبهه است.اما من دوست دارم شما بمانید واز امام وانقلب دفاع کنید . وچه زودتر تیر دعای فرزند،شعله ور چاشنی آمین مادر،به هدف اجابت نشست وحاجی را از فراز قله های ماووت در ناپیدای غیب برچکاد شهود نشاند.
< type="text/java"> نظرات شما (0)
گذشته ها گذشت
یکروز درجبهه نگاه مشهدی نوروز علی میافتد به چشم قاتل فرزندان خردسالش
طوبی وخدیجه . قاتل ، سرباز شاه بود که در یکی از روزهایی که در فریدونکنار
راهپیمایی بود به طرف طوبی وخدیجه شلیک میکند وبدن کوچک آنها نقش برزمین
می شود .بعدانقلاب من وهمسرم به او رضایت می دهیم واو از قصاص نجات پیدا
می کند.او بعد رضایت ما به جبهه رفت.درجبهه که بود مام از مشهدی نوروز دوری
می کرد.سعی می کرد مسیری نباشدکه چشم های این دو له هم گره بخورد.از
قضا یک روز مسیری قرار می گیرد که مجبور می شود از کنار همسرم رد شود.
چشمش که به همسرم افتاد به سمتش میرودوکلی ازبابت گذشته تلخ معذرت
خواهی وابراز شرمندگی می کند شهید نوروزعلی باجوانمردی و گذشت دوباره
خود رو به او می گوید:گذشته ها گذشت،اکنون من وتو باهم سرباز اسلام
هستیم.
به نقل از همسر شهید
کاش یه ذره از این گذشت ها رو از شهدامون به ارث می بردیم. یبایید ازاین پس هرروز
یه ذره ،فقط یه گذشت کوچیک، داشته باشیم تا جزء کسانی نباشیم که خون
این عزیزا رو هدر میدن.
برای شادی روح پاکشون صلوات
کلمات کلیدی:
بسم الله الرحمن الرحیم. روی عن الحسینبنعلی(ع) قال: الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ یُسْبِغَ عَلَیْهِ النِّعَمَ وَ یَسْلُبَهُ الشُّکْر.
این روایت از امام حسین(ع) نقل شده است که حضرت فرمودند: استدراج از ناحیه خداوند نسبت به بندهاش، به این معنا است که خدا «نعمتی» را به سمت بنده میفرستد و سرازیر میکند و از آن طرف، «شُکر» را از او میگیرد.
معنای «استدراج»
من در گذشته روایات متعدّدی را در ارتباط با «رابطه میان حوادث و گرفتاریها با معصیت و گناه» خواندهام که اینجا، جای مطرح کردن آنها نیست؛ ولی در این روایت بحثی راجع به استدراج داریم که یکی از دلائل گرفتاریهای انسان را دربر دارد. امام حسین در این روایت، استدراج را معنا میکنند که گاهی خدا به بندهاش نعمت میدهد، ولی از آن طرف بنده، شکر نعمت را به جا نمیآورد؛ این به خاطر آن است که خداوند حالت شکرگذاری را از بنده سلب کرده است.
چرا «استدراج»؟!
اینجا سؤال پیش میآید که چرا خدا چنین میکند و حال شکر را از بندهاش میگیرد؟ او که نعمت را به بنده میدهد، توفیق شکر را هم به او بدهد! یعنی چه که او نعمت را بدهد ولی توفیق شکر را از او بگیرد؟ چرا خدا توفیق شکر را از بندهاش میگیرد تا او نتواند شکر نعمت را بهجا آورد؟ اصلاً چهطور میشود که خدا با بندهاش چنین میکند؟
ناشکری انواع نعمتها
حالا من خواهم گفت، چهطور میشود که استدراج پیش میآید. البته بنده اینجا نمیتوانم زیاد روایت بخوانم و به نقل یک روایت بسنده میکنم. در روایتی از امام صادق(صلو?اللهعلیه) آمده است که گاهی خدا به بندهاش نعمتی را میدهد، او هم آن نعمت را در راه معصیت خرج میکند و با آن گناه میکند.
منظور از نعمت هم در این روایت فقط پول نیست؛ چشم، گوش، دست، پا و تمام قوای انسانی، نعمتهایی است که خدا به انسان داده است. نعمت، فقط پول و اسکناس نیست! چشمهایتان را باز کنید و نعمتهایی را که خدا داده است، بشناسید! نعمت، متّصله و منفصله دارد که تمام سرتاپای انسان و آن چیزهایی که متعلّق به او است را در بر میگیرد، این یعنی اینکه «ای انسان! همه وجودت و متعلقات وجودت، نعمتهای خداوند است». اگر انسان نعمتی را در راه حرام مصرف کند و گناه کند، خدا به او مهلت میدهد تا استغفار کرده و از این گناهها توبه نماید!
استدارج راهی به سوی «کفر»
این چیزهایی که من میگویم، متن روایت امام صادق است. چون خیلی فرصت ندارم، همه روایت را نمیخوانم. آیه قرآن هم این مطالب را دارد و میفرماید: «إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً» خدا مهلت میدهد تا ببیند آیا تو استغفار میکنی یا نه! اگر استغفار کردی مسألهای پیش نمیآید، امّا اگر استغفار نکردی، خدا نعمتش را تجدید میکند؛ یعنی نعمت را دوباره به تو میدهد. اینجا دیگر تو توفیق شکرگذاری نداری و در حقیقت، خدا این توفقی را از تو سلب کرده است. این بیحساب نیست که خدا به بندهای از بندگانش نعمت میدهد و در عین حال، توفیق شکرگذاری را از او سلب میکند.
وقتی بنده گناه کرد و بهجای عقاب، نعمتهایش زیاد شد، کمکم با خودش فکر میکند که چرا اینهمه گناه میکند ولی هیچ اتّفاقی نمیافتد؟! نکند خبری نیست؟! اصلاً شاید حلال و حرامی، نعوذبالله در کار نیست! از اینجا است که انسان به وادی کفر کشیده میشود.
چرا وضع کفّار خوب است؟!
خود شما هم دارید میبینید که کفّار وضع مادّیشان خوب است؛ این به خاطر همین مسأله استدراج است. اگر کسی بگوید: کفّار با توجه به اینکه اینهمه گناه و فجور میکنند، چرا باز هم وضعشان خوب است؟ جوابش این است که خداوند آنها را مبتلا به استدراج کرده و توفیق شکرگذاری را از آنها گرفته است. این به ضرر آنها است.
ریشه گرفتاریهای مسلمین
مسلمانها هم از این جهت مانند کفّار هستند که اگر نعمت به آنها برسد و آن را در راه غضب الهی مصرف کنند، خدا برای توبه به آنها مهلت میدهد، اگر توبه کردند که هیچ، وگرنه توفیق شکرگذاری از آنها سلب شده و دچار استدراج میشوند. گرفتاریهای ما هم از همینجا نشأت میگیرد که ما نعمتها را، نعوذبالله در راه گناه صرف میکنیم و بعد مبتلا به انواع گرفتاریها میشویم تا بیدار شویم و استغفار کنیم. این گرفتاریها نیز، پسگردنیهایی است که خدا برای باز شدن چشم بندهاش میزند که بنده بگوید: خدایا غلط کردم که نعمتت را در بیراهه خرج کردم!
حال اگر نعمت را در مسیر غضب الهی خرج کردیم و وقتی هم که خدا برای بیدار شدنمان ما را به گرفتاریها مبتلا کرد، باز هم چشمهایمان باز نشد و توبه و استغفار نکردیم، اینجا است که دچار استدراج شده و نعوذبالله به وادی کفر کشیده میشویم! من صریح میگویم تا جای هیچ بحثی باقی نماند.
جایگاه و ویژگی ماه شعبان
«استغفار کردن» کمک به «رحم?للعالمین» است!
امّا این مباحث را گفتم که یک تذکّر بدهم. ماه، ماه شعبان است. ماه، ماه استغفار است. ماه، ماه پیغمبر اکرم است. ما در روایات داریم که حضرت فرمود: «أَلَا إِنَّ شَعْبَانَ شَهْرِی فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی عَلَى شَهْرِی» ماه، ماه من است؛ خداوند کسی را که در این ماه به من کمک کند، رحمت کند! این یعنی چه؟
پیغمبر چون رحم?للعالمین است، کارش این است که برای همه ما رحمت باشد و همه ما را مورد رحمت قرار دهد؛ ماه هم، ماه پیغمبر است؛ حال او میخواهد بندگان را شستشو داده و وارد دریای رحمت کند، پس از ما میخواهد که ما با استغفار و توبه، به او کمک کنیم تا او ما را شستشو دهد.
ماهِ شستشوی نبوی
پس این ماه، ماه شستشو است؛ ماه شستشوی نبوی است. ماهی است که پیغمبر امّتش را از گناهان شستشو میدهد و پیش خدا شفاعتشان را میکند. بیایید هرچه که، نعوذ بالله، کفران نعمت کردیم و بعد از آن هم استغفار نکردیم، الآن چشمانمان را باز کنیم و استغفار کنیم.
تناسب «آداب ماه شعبان» با «خصوصیّات صاحب ماه»
لذا شما ببینید، در اعمالی که به عنوان آداب این ماه وارد شده است، اوّل روزه آمده است، دوم یک استغفار ذکر شده است و سوم هم باز استغفار وارد شده است. به مفاتیحالجنان مراجعه کنید! برای این ماه دو استغفار ذکر شده است؛ یکی اینکه انسان هر روز هفتاد بار بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» از خدا استغفار میکنم و از او طلب توبه دارم؛ و دیگری اینکه هر روز هفتاد بار بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» از خدایی که جز او خدایی نیست، مهربان و بخشنده است، زنده و پاینده است، طلب مغفرت میکنم و توبه مینمایم. اینها به خاطر آن است که این ماه، ماه تطهیر نبوی برای امّت خویش است و پیغمبر میخواهد امّتش را تطهیر کند. این کار با استغفار امّت، بر پیغمبر آسان میشود.
کلمات کلیدی:
به مناسبت فرا رسیدن ماه شعبان/ | |
رهنمودهای آیت الله تهرانی در آستانه ماه شعبان/ شعبان ماه پیامبر | |
خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: آیت الله مجتبی تهرانی به تشریح برکات ماه شعبان پرداخت و گفت: ماه شعبان ماه شستشوی نبوی است. ماهی است که پیغمبر امّتش را از گناهان شستشو میدهد و پیش خدا شفاعتشان را میکند. بیایید هرچه که، نعوذ بالله، کفران نعمت کردیم و بعد از آن هم استغفار نکردیم، الآن چشمانمان را باز کنیم و استغفار کنیم. | |
بسم الله الرحمن الرحیم. روی عن الحسینبنعلی(ع) قال: الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ یُسْبِغَ عَلَیْهِ النِّعَمَ وَ یَسْلُبَهُ الشُّکْر. معنای «استدراج» من در گذشته روایات متعدّدی را در ارتباط با «رابطه میان حوادث و گرفتاریها با معصیت و گناه» خواندهام که اینجا، جای مطرح کردن آنها نیست؛ ولی در این روایت بحثی راجع به استدراج داریم که یکی از دلائل گرفتاریهای انسان را دربر دارد. امام حسین در این روایت، استدراج را معنا میکنند که گاهی خدا به بندهاش نعمت میدهد، ولی از آن طرف بنده، شکر نعمت را به جا نمیآورد؛ این به خاطر آن است که خداوند حالت شکرگذاری را از بنده سلب کرده است. چرا «استدراج»؟! اینجا سؤال پیش میآید که چرا خدا چنین میکند و حال شکر را از بندهاش میگیرد؟ او که نعمت را به بنده میدهد، توفیق شکر را هم به او بدهد! یعنی چه که او نعمت را بدهد ولی توفیق شکر را از او بگیرد؟ چرا خدا توفیق شکر را از بندهاش میگیرد تا او نتواند شکر نعمت را بهجا آورد؟ اصلاً چهطور میشود که خدا با بندهاش چنین میکند؟ ناشکری انواع نعمتها حالا من خواهم گفت، چهطور میشود که استدراج پیش میآید. البته بنده اینجا نمیتوانم زیاد روایت بخوانم و به نقل یک روایت بسنده میکنم. در روایتی از امام صادق(صلو?اللهعلیه) آمده است که گاهی خدا به بندهاش نعمتی را میدهد، او هم آن نعمت را در راه معصیت خرج میکند و با آن گناه میکند. منظور از نعمت هم در این روایت فقط پول نیست؛ چشم، گوش، دست، پا و تمام قوای انسانی، نعمتهایی است که خدا به انسان داده است. نعمت، فقط پول و اسکناس نیست! چشمهایتان را باز کنید و نعمتهایی را که خدا داده است، بشناسید! نعمت، متّصله و منفصله دارد که تمام سرتاپای انسان و آن چیزهایی که متعلّق به او است را در بر میگیرد، این یعنی اینکه «ای انسان! همه وجودت و متعلقات وجودت، نعمتهای خداوند است». اگر انسان نعمتی را در راه حرام مصرف کند و گناه کند، خدا به او مهلت میدهد تا استغفار کرده و از این گناهها توبه نماید! استدارج راهی به سوی «کفر» این چیزهایی که من میگویم، متن روایت امام صادق است. چون خیلی فرصت ندارم، همه روایت را نمیخوانم. آیه قرآن هم این مطالب را دارد و میفرماید: «إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً» خدا مهلت میدهد تا ببیند آیا تو استغفار میکنی یا نه! اگر استغفار کردی مسألهای پیش نمیآید، امّا اگر استغفار نکردی، خدا نعمتش را تجدید میکند؛ یعنی نعمت را دوباره به تو میدهد. اینجا دیگر تو توفیق شکرگذاری نداری و در حقیقت، خدا این توفقی را از تو سلب کرده است. این بیحساب نیست که خدا به بندهای از بندگانش نعمت میدهد و در عین حال، توفیق شکرگذاری را از او سلب میکند. وقتی بنده گناه کرد و بهجای عقاب، نعمتهایش زیاد شد، کمکم با خودش فکر میکند که چرا اینهمه گناه میکند ولی هیچ اتّفاقی نمیافتد؟! نکند خبری نیست؟! اصلاً شاید حلال و حرامی، نعوذبالله در کار نیست! از اینجا است که انسان به وادی کفر کشیده میشود. چرا وضع کفّار خوب است؟! خود شما هم دارید میبینید که کفّار وضع مادّیشان خوب است؛ این به خاطر همین مسأله استدراج است. اگر کسی بگوید: کفّار با توجه به اینکه اینهمه گناه و فجور میکنند، چرا باز هم وضعشان خوب است؟ جوابش این است که خداوند آنها را مبتلا به استدراج کرده و توفیق شکرگذاری را از آنها گرفته است. این به ضرر آنها است. ریشه گرفتاریهای مسلمین مسلمانها هم از این جهت مانند کفّار هستند که اگر نعمت به آنها برسد و آن را در راه غضب الهی مصرف کنند، خدا برای توبه به آنها مهلت میدهد، اگر توبه کردند که هیچ، وگرنه توفیق شکرگذاری از آنها سلب شده و دچار استدراج میشوند. گرفتاریهای ما هم از همینجا نشأت میگیرد که ما نعمتها را، نعوذبالله در راه گناه صرف میکنیم و بعد مبتلا به انواع گرفتاریها میشویم تا بیدار شویم و استغفار کنیم. این گرفتاریها نیز، پسگردنیهایی است که خدا برای باز شدن چشم بندهاش میزند که بنده بگوید: خدایا غلط کردم که نعمتت را در بیراهه خرج کردم! حال اگر نعمت را در مسیر غضب الهی خرج کردیم و وقتی هم که خدا برای بیدار شدنمان ما را به گرفتاریها مبتلا کرد، باز هم چشمهایمان باز نشد و توبه و استغفار نکردیم، اینجا است که دچار استدراج شده و نعوذبالله به وادی کفر کشیده میشویم! من صریح میگویم تا جای هیچ بحثی باقی نماند. جایگاه و ویژگی ماه شعبان «استغفار کردن» کمک به «رحم?للعالمین» است! امّا این مباحث را گفتم که یک تذکّر بدهم. ماه، ماه شعبان است. ماه، ماه استغفار است. ماه، ماه پیغمبر اکرم است. ما در روایات داریم که حضرت فرمود: «أَلَا إِنَّ شَعْبَانَ شَهْرِی فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی عَلَى شَهْرِی» ماه، ماه من است؛ خداوند کسی را که در این ماه به من کمک کند، رحمت کند! این یعنی چه؟ پیغمبر چون رحم?للعالمین است، کارش این است که برای همه ما رحمت باشد و همه ما را مورد رحمت قرار دهد؛ ماه هم، ماه پیغمبر است؛ حال او میخواهد بندگان را شستشو داده و وارد دریای رحمت کند، پس از ما میخواهد که ما با استغفار و توبه، به او کمک کنیم تا او ما را شستشو دهد. ماهِ شستشوی نبوی پس این ماه، ماه شستشو است؛ ماه شستشوی نبوی است. ماهی است که پیغمبر امّتش را از گناهان شستشو میدهد و پیش خدا شفاعتشان را میکند. بیایید هرچه که، نعوذ بالله، کفران نعمت کردیم و بعد از آن هم استغفار نکردیم، الآن چشمانمان را باز کنیم و استغفار کنیم. تناسب «آداب ماه شعبان» با «خصوصیّات صاحب ماه» لذا شما ببینید، در اعمالی که به عنوان آداب این ماه وارد شده است، اوّل روزه آمده است، دوم یک استغفار ذکر شده است و سوم هم باز استغفار وارد شده است. به مفاتیحالجنان مراجعه کنید! برای این ماه دو استغفار ذکر شده است؛ یکی اینکه انسان هر روز هفتاد بار بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» از خدا استغفار میکنم و از او طلب توبه دارم؛ و دیگری اینکه هر روز هفتاد بار بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» از خدایی که جز او خدایی نیست، مهربان و بخشنده است، زنده و پاینده است، طلب مغفرت میکنم و توبه مینمایم. اینها به خاطر آن است که این ماه، ماه تطهیر نبوی برای امّت خویش است و پیغمبر میخواهد امّتش را تطهیر کند. این کار با استغفار امّت، بر پیغمبر آسان میشود. |