سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب از زیور کعبه و فراوانى آن نزد وى سخن رفت ، گروهى گفتند اگر آن را به فروش رسانى و به بهایش سپاه مسلمانان را آماده گردانى ثوابش بیشتر است . کعبه را چه نیاز به زیور است ؟ عمر قصد چنین کار کرد و از امیر المؤمنین پرسید ، فرمود : ] [ قرآن بر پیامبر ( ص ) نازل گردید و مالها چهار قسم بود : مالهاى مسلمانان که آن را به سهم هر یک میان میراث بران قسمت نمود . و غنیمت جنگى که آن را بر مستحقانش توزیع فرمود . و خمس که آن را در جایى که باید نهاد . و صدقات که خدا آن را در مصرفهاى معین قرار داد . در آن روز کعبه زیور داشت و خدا آن را بدان حال که بود گذاشت . آن را از روى فراموشى رها ننمود و جایش بر خدا پوشیده نبود . تو نیز آن را در جایى بنه که خدا و پیامبر او مقرر فرمود . [ عمر گفت اگر تو نبودى رسوا مى‏شدیم و زیور را به حال خود گذارد . ] [نهج البلاغه]
صبح سعادت: سربلندی عدالت ابادانی
با توجه به اینکه حسین علیه السلام از قدرت بنى امیه و از ضعـف و زبونى مـردم زمـان مـطلع و آگـاه بود و رفتارکوفـیان را با پدرش على علیه السلام و برادرش امام مجتبى دیده بود، پس چرا قیام کرد و مانند برادرش حضرت امام حسن علیه السلام با حکومت وقت کنار نیامد؟

1 ـ ریشه کن کردن مظالم حکومت اموى

یکى از بزرگترین فلسفه قیام حسینى ایستادگى در برابر ظلم و ستم بى حساب حکومت اموى مخصوصا نسبت به شیعیان و تصفیه حساب حکومت با شیعه بود .

مـظالم حکومت اموى بى حد و حصر و در شمار نمى آید که ما فقط به چند نمونه آن اشاره مى کنیم :

الف ـ سلب امنیت :

حکام امـوى براى آنکه بیشتر بر مردم مسلط گردند و حق نفس کشیدن را حتى از مردم سلب کنند در سراسر کشور اسلامـى چنان ترس و وحشتى به وجود آورده بودند که فوق آن مـتـصور نبود، افـراد بى گناه را به جاى گناهکار و مطیع را به جاى مخالف مجازات مى کردند، با ظن و گـمـان و تـهمت افراد را تحت فشار قرار مى دادند، نیکان و خوبان را بدون مـحاکمه به زندان مى انداختند.

هیچـکس بر مـال و جان خود ایمن نبود و لذا حسین علیه السلام قیام کرد تا این ستمها و ظلم ها را ریشه کن نماید.

 ب ـ تحقیر امت اسلامى :

یکى از کارهاى خطرناک حکومت اموى تحقیر و اذلال و خوار ساختن مؤمنان مخصوصا شیعیان امـیرالمؤمنین حضرت على بن ابیطالب علیه السلام بوده است ، و یکى از نشانه هاى این تحقیر داغ نهادن بر صورت و گردن برخى از شیعیان یعنى همان طورى که دامها را به مـنظور شناسائى بر گونه و سر و گوش آنها داغ مى نهند و یا غلامان زر خرید حبشى را عـلامـت بردگى با داغى نشان مى گذاشتند، با شیعیان و مؤمنین راستین و دوستان على علیه السلام چنین مى کردند حسین علیه السلام قیام کرد تـا باب عـزت و آزادى را بر روى آنان بگشاید و از این کابوس خـطرناکى که حیات و زندگـى آنان را در گرداب عمیقى قرار داده است نجات بخشد، چـنانکه در تـاریخ ثـبت است حجاج بن یوسف ثـقـفـى، گـردن انس بن مـالک و سهل بن سعد و دست جابر بن عبدالله انصارى را به جرم دوستى با على علیه السلام داغ نهاد.1

یکى از بزرگترین فلسفه قیام حسینى ایستادگى در برابر ظلم و ستم بى حساب حکومت اموى مخصوصا نسبت به شیعیان و تصفیه حساب حکومت با شیعه بود

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/9/1:: 1:6 عصر     |     () نظر

حسین (ع), وارث رنج آدم تا خاتم مردی از خانه فاطمه بیرون آمده است. مدینه را می­نگرد و مسجد پیامبر را و مکه ابراهیم را و کعبه ی به بند نمرود کشیده را و اسلام را و پیام محمد(ص) را و کاخ سبز دمشق را و در بندکشیدگان را و ...مردی از خانه فاطمه بیرون آمده است. بار سنگین همه این مسئولیت­ها بر دوش او سنگینی می کند. او، وارث رنج بزرگ انسان است. تنها وارث آدم، تنها وارث ابراهیم و... تنها وارث محمد! و...مردی تنها !اما نه، دوشادوش او زنی نیز از خانه فاطمه (زینب) بیرون آمده است، گام به گام او، نیمی از بار سنگین رسالت برادر را بر دوش خود گرفته است. مردی از خانه فاطمه بیرون آمده است، تنها و بی کس، با دست­های خالی، یک تنه به روزگار وحشت و ظلمت و آهن یورش برده است. جز مرگ سلاحی ندارد اما او فرزند خانواده­ای است که "هنر خوب مردن" را در مکتب حیات خوب آموخته است .در این جهان هیچکس نیست که همچون او بداند که "چگونه باید مرد ؟ "آموزگار بزرگ "شهادت" اکنون برخواسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در "توانستن" می­فهمند و به همه آنها که پیروزی بر خصم را تنها در "غلبه"می­دانند، بیاموزد که: "شهادت" نه یک "باختن" که یک "انتخاب" است. و حسین وارث آدم که به بنی آدم زیستن داد و وارث پیامبران بزرگ که به انسان، "چگونه باید زیست" را آموخت. اکنون آمده است تا در این روزگار به فرزندان آدم "چگونه باید مرد" را بیاموزد. از: کتاب حسین، وارث آدم.مرحوم دکترشریعتی.همه روزهاعاشورا وهمه زمین ها کربلا و زنده نگه داشتن واقعه عاشورا ازسال49 ه- ق تابه حال برای اینست که بیاموزیم که از دین ، اعتقاد وآرمان خود تحت هر شرایطی باید محافظت نمود حتی اگر به مصیبتهایی که خاندان اهل    ‎بیت مبتلا شدند، گرفتار شویم. این است معرفت دینی و این است چیزی که وارث خون خدا (ثارالله)از ما می    ‎خواهد که اگردین ندارید لااقل آزاده باشید. سیره نظری و عملی پیامبر اکرم و ائمه اطهار( ع) حاکی از احترام و ارزش فراوان به انسان  ‎ها و بندگان خدا در هر لباس و با هر رنگ و مذهب است. ابوعلی سینا:” معلم نفس خود و شاگرد وجدانت باش.- رابیاموزتاسعادت یارمان باشدانشاالله.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/9/1:: 1:0 عصر     |     () نظر

 

عزت نفس حسین علیه السلام     - مناسبت ها , درس های عاشورا     ,

یکى از خـصوصیات و امتیازات بارز حسین بن على علیه السلام که او را از همه مجاهدان تـاریخ بشریت ممتاز ‏ساخته است اباء از ضیم است . تا آنجا که ملقب به (اتى الضیم     )1 گـشتـه که این لقـب از مـشهورتـرین ‏القـاب است بلکه حسین مثل اعلاى این عنوان و مصداق بارز آن به حساب آمده است     .

مـورخ مـشهور یعقوبى حسین علیه السلام را به (شدیدالعزه ) توصیف کرده ، و ابن ابى الحدید مى گوید: ‏حسین سید اهل اباء است که حمیت و غیرت را به مردم جهان آموخت و فرمود: کشته شدن با شمشیر، ‏زندگى است لیکن زندگى با ذلت مرگ است     .

 ‏« حسین کسى است که مرگ با عزت را حیات و زندگى ذلت بار را مرگ مى داند. » 

مصعب بن زبیر مى گوید: ‏

یعـنى «حسین مرگ با شرافت را بر زندگى ذلت بار ترجیح داد»، سپس به این بیت متمثل مى شود:‏

یعـنى : «مـردان بزرگى از آل هاشم در کربلا در برابر ظلم مقاومتى به خرج دادند که براى بزرگان تاریخ سنت و ‏الگو شد

سخنان حسین علیه السلام در روز عاشورا عالیترین و برترین بیان در مورد حفظ حیثیت و عزت نفس مى باشد:

‏« همـانا زنازاده پـسر زنازاده مـرا مـیان دو امـر مـخیر ساخته کشته شدن با شمشیر یا پـذیرش ذلت چـه دور ‏است ذلت از مـا، که خدا و رسولش و مؤمنین ذلت را براى من نمى پسندند بلکه پدران و مادرانى که در دامن ‏پاکشان مرا پرورش داده اند و مردان غیور و با حمیت و انسان هایی که امتناع مى ورزند از اینکه طاعت ‏انسانهاى پست را بر کشته شدن ترجیح دهند.»‏

این عـزت نفـس حسین است که نمى گذارد تسلیم مردمى پست و فرومایه همچون ابن زیاد دست نشانده ‏بنى امیه بشود تا هر گونه بى احترامى را درباره اش انجام دهند و لذا چون کوه در برابر سپاه کوفه مى ایستد و ‏بدون هیچ دغدغه و هراسى از گرگان بنى امیه درس زندگى با عزت را به جهانیان مى آموزد و فریاد مى کشد:

و الله لا اعـطیکم بیدى اعطاء الذّلیل و لا افرّ فرار العبید انى عذت بربّى و ربّکم ان ترجمون .

‏« بخـدا سوگند مانند افراد فرومایه تسلیم شما نمى شوم و مانند بردگان هم فرار نمى کنم و تنها به خداى خود ‏و خداى شما پناه مى برم از اینکه خون مرا بریزید. »

شعراى اهل بیت در ترسیم و تنظیم این صفت ممتاز حسین علیه السلام به مسابقه پرداخته و بهترین اشعار را ‏در این زمینه سروده اند که از جمله اشعار ابو تمام است :‏

‏1 ـ « انسانیکه از پـذیرش ذلت در روز جنگ آنچـنان خـود را دور مى دارد که گویا پذیرش ذلت کفر است یا کفر از ‏آن بهتر است . »

‏2 ـ « پاى خود را در باتلاق مرگ محکم کرد و به آن خطاب کرد در روز قیامت از زیر چنین قدمى باید محشور ‏شد

‏3 ـ « لباس سرخ مـرگ را بر تـن کرد امـا هنوز شب نشده به سندس سبز بهشتى تبدیل گردید. » 

این عـزت نفـس حسین است که نمى گذارد تسلیم مردمى پست و فرومایه همچون ابن زیاد دست نشانده ‏بنى امیه بشود تا هر گونه بى احترامى را درباره اش انجام دهند و لذا چون کوه در برابر سپاه کوفه مى ایستد و ‏بدون هیچ دغدغه و هراسى از گرگان بنى امیه درس زندگى با عزت را به جهانیان مى آموزد و فریاد مى کشد: ‏« بخـدا سوگند مانند افراد فرومایه تسلیم شما نمى شوم و مانند بردگان هم فرار نمى کنم و تنها به خداى خود ‏و خداى شما پناه مى برم از اینکه خون مرا بریزید»

سید حیدر حلى نیز در این زمینه چنین سروده است:

‏1 ـ «حکومـت بین امـیه طمـع کرد که حسین را خوار سازد لیکن خدا و شمشیر از آن امتناع دارد» 

‏2 ـ «آخر چگونه گردنى که جز براى خدا خم نشده در برابر ناکسان خم گردد. »

‏3 ـ «جز زندگـى با عـزت را نمـى پـذیرد حتـى اگـر در این ره جان خـود را از کف بدهد. » 

آرى بنى امیه میخواستند که حسین در برابر ظلم و جور حکومت خودکامه آنان تسلیم گردد و زبان به اعـتـراض ‏نگـشاید و از ایراد و انتـقـاد لب فـرو بندد، و چـون این عـمل براى حسین سرور آزادگان ذلت و خوارى در برداشت ‏که نه خدا بر آن رضایت داشت و نه با عزت نفس حسین سازگار بود و حسین از جد و پدر آموخته بود که جز در ‏برابر اراده خـدا و حق در برابر هیچ قـدرتـى نباید گـردن کج نمـود لذا از مرگ و شهادت استـقـبال مى کند که ‏عزتش در آن است امام تسلیم خواسته هاى آنان نمى شود که همراه با ذلت است. 2

 

اباة الضیم کیانند؟

اباة الضیم یعنى کسانى که هرگز زیر بار ظلم و ذلت و خوارى نرفته اند در تاریخ گـذشتـگـان مـخـصوصا تاریخ ‏اسلام و به ویژه تاریخ شیعه که پس از وقوع حادثه جانگـداز کربلا و شهادت امـام حسین عـلیه السلام شیعیان ‏و پیروان آنحضرت از آن بزرگوار الگو برداشته و راه آن حضرت را دنبال کردند نام افراد زیادى ثبت شده است .

پـیشگام در این خصلت و امتیاز در تاریخ اسلام حضرت مولاى متقیان امیر مؤمنان على علیه السلام است که ‏پس از ورود به صفین و قرار گرفتن شریعه در اختیار سپاه شام و منع آب از سپـاهیان عـلى عـلیه السلام آن ‏حضرت با این جملات یارانش را براى تصرف شریعه تحریک نمود:

‏« سپاه شام جنگ را بر شما تحمیل کردند در این مورد یا مى باید ذلت و عقب ماندگى را بپذیرید یا شمشیرها ‏را از خونها سیراب کنید، که مرگ شما در حیات شما است در حالیکه سرافکنده اید، لیکن حیاة و زندگى در مرگ ‏شما است در صورتیکه مرگ شرافتمندانه را اخـتـیار کنید، همـانا مـعـاویه عـده اى از ستـمـکاران و گـمـراهان را ‏گـسیل کرده که چون حقیقت بر آنها پوشیده است گلوهایشان را هدف تیرهاى شما قرار داده اند

از جمـله اباة الضیم یزید بن مهلب است و دیگر زید بن على بن الحسین علیهماالسلام و مـحمد و ابراهیم ‏پسران عبدالله محض که بحمدالله در کتاب شاگردان مکتب امام مکتوب است و همـچـنین یحیى بن زید و سایر ‏سادات از نسل امیرالمؤمنین علیه السلام که ابن ابى الحدید در جلد اول شرح نهج البلاغـه از صفـحه 300 ذیل ‏خطبه یاد شده حالات بیشتر آنان را ذکر نموده است


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/8/29:: 2:29 عصر     |     () نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

امام رضا (ع)می فرمایند:عبادت؛بسیار روزه ونماز نیست وهماناعبادت ‘ بسیاراندیشدن درامرخداست.

مقام معظم رهبری طی دهه اخیر به دفعات تاکید بر جنگ نرم دشمن با تهاجم فرهنگی ‘شبیخون فرهنگی واخیرا ناتوی فرهنگی بجای تهاجم نظامی مستقیم توسط استکبار به ملتهای مستقل وآزاد به خصوص جمهوری اسلامی ایران نموده اند‘به راستی

ناامنی های اجتماعی تهدیدی جدی دراین مورد هست یا خیر؟وکدام روش کارگشااست؟

به جهت هفته نیروی انتظامی بجاست تاپیرامون نقش وکارکرد ارشادی – انتظامی نهادهای گوناگون ازجمله نیروی انتظامی به اختصار بیانی مختصروگذرا داشته باشیم‘ درسلسله بحث هایی که پیرامون امنیت در باب روانشناسی وسلامت روان مطرح می باشد ابراهام مزلو در یک هرم سلسله مراتبی را بعنوان نیازها ترسیم می نماید که دومین آنها ازجهت اهمیت نیاز به امنیت واحساس ایمنی می باشد.که درصورت نقص امنیت انسان یا هرموجودی به محض احساس خطر تمام توان خودرادرجهت فراراز مهلکه صرف می کند وتوجه به دیگرامورندارددرنتیجه ایجادامنیت درتمامی جوامع جزو خواستهاووظائف اولیه مردم ازدولتها بوده ومی باشد .اززمان مدیریت آقای دکترقالیباف خوشبختانه رویکرد نیروی انتظامی بیشتر برمحور پیشگیرانه وآموزشی وارشادی بنا شده است تا امنیتی انتظامی امروز با قطعیت می توان ادعا نمود که توسعه ابزار فرهنگی وورزشی بسیار اثر گذار تر ازسایر شیوهها می باشد بنحوی که ایجاد ورزشگاه دردسترس جوانان واهالی یک محل ازاستقرار نیروی انتظامی موثر تراست فلذا تمامی ارگانهای فرهنگی بایستی به کمک نیروهای اثرگذار بیایند ومحلات سالم وعاری از بزه را تعریف وابزار ووسائل ممکن را فراهم نمایند تا کارکرد پیشگری مقدم بردرمان تحقق پذیرد وهمه نیک می دانیم که یک تومان سرمایه گذاری در خصوص آموزش وپیشگیری برابر ده تومان وشاید بیشتر اثرمفید دارد.

محمدامین جلیلوند دانشجوی دکتری روانشناسی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/7/18:: 10:19 صبح     |     () نظر

آمارتکراربرخی کلمات درقرآن


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/7/11:: 8:36 صبح     |     () نظر
<   <<   11   12   13      >