-نوجوانی،یک سن هراس می باشد.
همچنان که «ماژریس»(6)اشاره نموده است بسیاری از عقاید عمومی درباره ی نوجوانان، به طورمدلل به شرح وضعیت آنها و ارزیابیهایی در این زمینه پرداخته است ومتأسفانه تعدادی از آنها، هاوی نظری منفی نسبت به نوجوانان می باشد.پذیرش قالبهای فرهنگی (7)در مورد «تین ایجرها»(13تا19ساله ها)(افرادی نامرتب و غیرقابل اعتماد که دارای استعداد تخریب، ویرانگری و رفتار ضداجتماعی هستند.)بسیاری از بزرگسالانی را که باید راهنمایی و حمایت ازنوجوانان را عهده دار شوند به این مرحله هدایت کرده است که از چنین مسئولیتی درقبال نوجوانان بهراسند و در نگرشهای خود نسبت به آنان و تدابیری که در رابطه با رفتار نوجوانان باید اتخاذ شود،احساس همدلی نداشته باشند.
کلیشه های عمومی همچنین برتصوری که نوجوانان از خود و نگرشهایشان دارند تأثیر می گذارد.همچنان که «آنتونی»،(8)درگفتگوهای خود از قالبهای فرهنگی نوجوانان شرح داده است:
قالبهای فرهنگی باید همچنین به عنوان آینه ای که عکس العملهای مناسب اجتماع را درخود منعکس و به معرض نمایش نوجوان می گذارد، عمل نماید.چنین تصویری که به نوجوان ارائه می شود، به تدریج او را به عنوان فردی قابل اعتماد درنظر می آورد و برطبق آن رفتار خویش را شکل می دهد.
پذیرش این کلیشه ها (قالبها)توسط نوجوانان و اعتقاد به این که بزرگسالان، نگرش حقیرانه ای نسبت به آنها دارند، انتقال آنان را به مرحله ی بزرگسالی دشوار می سازد.چنین امری در نوجوانان،به حساسیت زیادی نسبت به والدین آنها منجرمی شود و مانعی بین آنها و والدینشان ایجاد می کند و از برگشتن نوجوانان به سوی آنها برای کمک خواستن درحل مسایلشان جلوگیری می کند.
7-نوجوانی، زمان آرمان گرایی است.
نوجوانان تمایل دارند که به زندگی از ورای عینک سایه و روشن نگاه کنند.آنها به خود و سایرین آنچنان می نگرند که دوست دارند بهتر از آنچه که هستند، خود را باور کنند.این مطلب به ویژه در مورد آرزوهای نوجوان صادق است.این آرزوهای غیرواقعی نه فقط درباره خودشان بلکه، همچنین برای بستگان و دوستان آنها نیز وجود دارد.این آرزوها در اوایل نوجوانی با توسعه ی عواطف همراه هستند.بیشترحالات غیرواقعی آنان شامل رنجش زیاد، آزار و ناکامی است و نوجوانان زمانی که احساس کنند دیگران آنها را دست کم می گیرند و یا به اهدافشان دست نمی یابند، این حالات را از خودشان نشان می دهند.
با توسعه ی تجارت اجتماعی و شخصی و با افزایش قدرت تفکرعقلانی، نوجوانان رشد یافته تر،به خود، خانواده، دوستان و زندگی به طورکلی واقع بینانه تر می نگرند.درنتیجه آنها کمتر از ناامیدی و توهم نامعقول رنج می برند و نسبت به سالهایی که جوانتر بودند واقع گراتر می باشند.این یکی از موقعیتهایی است که آنها را در شادیهای بیشتری که خاص نوجوانان رشد یافته تر است، مشارکت می دهد.
همچنان که دوره ی نوجوانی ادامه می یابد، دختران و پسران به طور یکسان از آرمان گرایی متأثر می شوند.آرمان گرایی که از زندگی سبکبار، بی خیال و مجرد ناشی می شود.نوجوانان به تدریج خود را از آرمان گرایی رها نموده و به موقعیت بزرگسالان نایل می شوند.احساس این که دوره ی نوجوانی از دوره ی بزرگسالی و مسایل مربوط به آن از قبیل نیازمندیها و مسئولیتهایش، شادتر و با نشاط تر است، تمایلی را به وجود می آورد که نوجوانی را به یک دوره ی فریبنده، شاد و سبکبار مبدل نماید.
8-نوجوانی، آستانه ی بزرگسالی است.
همچنان که نوجوانان به بلوغ قانونی می رسند، آنها نگران کنارگذاشتن کلیشه های تین ایجرها (13تا19ساله ها)بوده و می خواهند این باور را پیدا کنند که نزدیک بزرگسالان هستند،مثل آنها لباس می پوشند و مانند آنها عمل می کنند ولی با این حال تصورمی کنند که اینها کافی نیست.بنابراین، آنها روی رفتارهایشان متمرکز می شوند تا بتوانند با بزرگسالان معاشرت نمایند. نوجوانان معتقدند که این رفتارها تصویری دلخواه از آنان را به وجود می آورد.
کلمات کلیدی: