سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از آنچه نمی شود مپرس که آنچه شده است تو را بس است [امام علی علیه السلام]
صبح سعادت: سربلندی عدالت ابادانی

-نوجوانی ،یک دوره ی تغییر است.

میزان تغییر درنگرشها و رفتار درطی دوره ی نوجوانی با میزان تغییر در وضعیت بدنی برابر است.در طی سالهای اولیه ی نوجوانی ،زمانی که تغییرات بدنی با سرعت انجام می شود،تغییرات در نگرشها و رفتار همچنین با شتاب به وجود می آید.همچنان که تغییرات بدنی آرام به پیش می رود،به همان نسبت نگرشها و رفتار نیزتغییر می یابند.تقریباً پنج نوع تغییرات ملازم و عمومی وجود دارد که در طی دوره ی نوجوانی واقع می شود:نخست آن که، حیات عاطفی (انفعالی)توسعه می یابد، شدت آن به سرعت و میزان تغییرات بدنی وروانی بستگی دارد که در این زمان واقع می گردد. زیرا این تغییرات،معمولاً در اوایل نوجوانی سریع تر اتفاق می افتد. توسعه ی حیات عاطفی معمولاً درآغاز نوجوانی بیشتر از انتهای نوجوانی مطرح می شود.دوم این که،سرعت تغییراتی که با رشد جنسی همراه است، نوجوانان را از خودشان و از استعدادها و علائقشان نامطمئن می سازد.آنها قویّاً احساس بی ثباتی می کنند،احساسی که اغلب با تعابیرمبهمی که آنها از سوی معلمان و والدین دریافت می کنند، تشدید می شود.جنبه ی سوم، تغییراتی است که در بدن،علایق ونقشهایی که در گروههای اجتماعی از آنان انتظار می رود ایفا نمایند، به وجود می آید و مسایل جدیدی را می آفریند.برای نوجوانان کم سن و سال، این تغییرات بسیارزیاد است و کمتر از آنچه که قبلاً تصور می کردند قابل حل به نظر می رسد.قبل از این که آنها مسایلشان را حل کرده و به رضایت برسند،با خودشان و مسایلشان درگیر خواهند بود.چهارم، همچنان که الگوهای علایق و رفتارتغییرمی یابد، ارزشها نیز متغیر خواهند بود.آنچه که درزمان کودکی برایشان مهم بود، اکنون که در آستانه ی بزرگسالی قرار دارند، کمتر اهمیت پیدا می کند؛ به عنوان مثال، برای بیشترین نوجوانان، مسئله دوستانی که از همسالان هم تیپ و جذاب باشند، مهمتر از تعداد زیادی دوست می باشد که سنخیت روحی با او نداشته باشند. آنها اکنون به مسئله کیفیت، بیشتر از کمیت، اهمیت می دهند.پنجم این که، بیشترین نوجوانان در مورد تغییرات، حالتی دمدمی دارند. زمانی که آنها درخواست و تقاضای استقلال دارند، اغلب از مسئولیتهایی که همراه با استقلال و ارزیابی توانایی آنهاست، هراس دارند.

4-نوجوانی، یک سن مسئله آفرین است.

گرچه هرسنی مسایل خاص خودش را دارد، با این حال، مسایل نوجوانان اغلب برای پسران و دختران به گونه ای است که آنها به سختی از عهده ی حلشان بر می آیند.دو دلیل برای این مسئله وجود دارد:اول این که، درسرتاسر دوره ی کودکی، مسایل آنها بالاخره توسط والدین و معلمان حل می شود، درحالی که بسیاری از نوجوانان به دلیل بی تجربگی، به تنهایی از عهده ی حل مسایلشان برنمی آیند.دوم این که نوجوانان دوست دارند احساس کنند که افرادی مستقل و آزاد هستند.آنها درخواست ارائه راهی را دارند که خودشان بتوانند از عهده ی حل مسایل برآیند و کوششهایی را که از جانب والدین و معلمان برای کمک به آنها ارائه می شود، نمی پذیرند.
به دلیل ناتوانی نوجوانان درغلبه برمسایلشان به تنهایی، به همان اندازه که آنها اعتقاد دارند از توانایی برخوردارند، بسیاری از آنها حل مسایل و مشکلات را مافوق انتظارات خود می یابند.همچنان که «آنافروید»(3)شرح داده است:بسیاری از شکستهایی که اغلب با نتایج غم انگیزی در این رابطه همراه است، آنچنان که تصور می شود به دلیل بی استعدادی فرد نیست.بلکه صرفاً مبتنی بر این حقیقت است که این گونه درخواستهایی که از او در لحظه هایی از زندگی اش وجود دارد، انرژیهای او را به کار می گیرد؛ انرژیهایی که در تلاش برای حل اکثر مسایلی که به وجود می آیند، کافی به نظر نمی رسد.

5-نوجوانی، زمان جستجوگری هویت است.

در سراسر سن گروه گرایی اواخر کودکی، انطباق با معیارهای گروه به مراتب بسیار مهمتر از فردگرایی است.همچنان که قبلاً اشاره شد، کودکان ارشد در لباس، گفتار و رفتار علاقمندند که تقریباً و درحد امکان شبیه افراد گروه باشند.هرگونه انحراف ازمعیار گروه به تهدید علیه تعلق به گروه شباهت دارد.درسالهای اولیه ی نوجوانی،تطابق با گروه هنوز برای دختران و پسران حائز اهمیت است.به تدریج آنها درصدد جستجوی هویت برمی آیند و تمایل چندانی به این که شبیه همسالان خود درگروه باشند، ندارند.به هرحال موقعیت مبهم نوجوان درفرهنگ امروز (4)ما یک مسئله ی غامض را به وجود می آورد و موجب می شود که دراین زمینه بیشترین همکاری را با نوجوان داشته باشیم.مسئله «بحران هویت»با مشکل «هویت خود»همچنان که «اریکسون»(5)شرح داده است بدین قرار می باشد:
هویتی را که نوجوان در صدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود، این است که «او کیست»؟ نقشی را که باید درجامعه ایفا نماید، چیست؟ آیا او یک کودک است یا بزرگسال؟ آیا او توانایی آن را دارد که روزی به عنوان یک همسر یا یک پدر باشد؟ آیا او علی رغم نژاد، مذهب یا زمینه های ملی که او را از نظر مردم کم ارزش جلوه می دهد، احساس اعتماد به نفس دارد؟

«اریکسون»درسطور بعدی توضیح می دهد که چگونه این جستجوی هویت بر رفتارهای نوجوان اثر می گذارد:

در جستجوی آنها برای احساس جدید که از استمرار و یکنواختی دارند، نوجوانان باید مبارزه ای را از نو آغاز کنند.اگرچه آنها ناچارباشند که کارهایی را تصنعی انجام دهند و در نظر مردم افرادی خوش نیت تلقی شوند و نقش حریف را در مبارزه اجرا کنند وآنها به هرحال آماده هستند تا آرمانها و معبودهای ثابت را به مانند نگاهبان هویت نهایی برای خود بنا کنند.اکنون یکپارچگی شکل می گیرد و در هیأتی از هویت خود که بیشتر از شخصیت سازی دوران کودکی است، تجلی می یابد.
یکی از راههایی که نوجوانان تلاش می کنند تا خود را به مانند افراد بزرگسال نشان دهند این است که از موقعیتهایی نمادین (سمبلیک)نظیرماشینها، لباسها و سایر وضعیتهای قابل مشاهده بهره گیرند.آنها امیدوارند در این راه، افرادی قابل توجه و جذاب به نظر برسند.اهمیت موقعیتهای نمادین در نوجوانی،درمباحث بعدی، توضیح داده خواهد شد.



نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 91/5/15:: 12:0 صبح     |     () نظر