تحلیلی برموضع گیری مقام معظم رهبری برناتوی فرهنگی :معظم له از7آذرسال 67تابه حال مدام بر این مساله تاکید نموده اند جدیدا به این قضیه بعنوان ناتوی فرهنگی اشاره نموده اند" این مسئله تهاجم فرهنگی که ما بارها روی آن تأکید کردهایم، واقعیت روشنی است. با انکار آن ما نمیتوانیم اصل تهاجم را از بین ببریم. تهاجم فرهنگی را نباید انکار کرد، وجود دارد. به قول امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه)، «من نام لم ینم عنه»، اگر شما در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است، تو خوابت برده، سعی کن خودت را بیدار کنی.
جلیلوند: در میان مسئوولان نظام، ولی امر مسلمین اولین نفری بود که نسبت به تهاجم فرهنگی و جنگ فرهنگی دشمن با نظام هشدار دادند. در آن روزها کمتر کسی در میان مسئوولان به این موضوع توجه داشت تا اینکه آرام آرام ابعاد این جنگ در رسانههای غربی منتشر شد و همه دیدند آنچه را که پیر و مراد ما در خشت خام دیده بود.
این روزها که بار دیگر در محافل سخن از بیاعتقادی برخی مسئوولان به جنگ فرهنگی است بد نیست نگاهی گذرا داشته باشیم به فرمایشات مقام معظم رهبری در سالیانی نه چندان دور.
جنگ فرهنگی از نگاه مقام معظم رهبری
• در حال حاضر، یک جبهه بندی عظیم فرهنگی که با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانهها همراه است، مثل سیلی راه افتاده، تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامی نیست، بسیج عمومی هم در آنجا هیچ تأثیری ندارد. آثارش هم به گونهای (است) که تا به خود بیاییم گرفتار شدهایم. (مقام معظم رهبری، 7 آذر 1368)
• مثل جنگ نظامی، چشمها را باید باز کرد و صحنه را شناخت. در جنگ نظامی هم، هر طرفی که بدون شناسایی و دیده بانی و بدون دانستن وضعیت دشمن، چشمش را ببندد، سرش را پایین بیندازد و جلو برود، شکست خواهد خورد. در جنگ فرهنگی هم، همین طور است. اگر ندانید که دشمن کار میکند یا از آنکه میداند، فرمان نبرید، از فرمانده? فرهنگی دستور نگیرید، یا او از نیروی شما استفاده نکند و مانور و سازماندهی را درست انجام ندهد، پشت سرش شکست است. (مقام معظم رهبری، 12 اردیبهشت 1369)
• امروز به نظر من، از همه خطرناکتر در داخل، روشهای فرهنگی است... از اساسیترین مسایل ما، مسایل فرهنگی است و من احساس میکنم که در زمینه? اداره? فرهنگ اسلامی اینجامعه داریم دچار یک نوع غفلت و بیهوشی میشویم - یا شدهایم - که بایستی خیلی سریع و هوشیارانه آن را علاج کنیم. (مقام معظم رهبری، 14 آذر1369)
آن طور که من احساس کردهام و از مجموع کارهایی که دارد میشود، فهمیدهام، این است که حمله? همه جانبهای سازماندهی شده است... آن کاری که میخواهند بکنند، این است که پشت جبهه? انقلاب را کلاً در بازوهای خودشان بگیرند، پشت جبهه? انقلاب مردمند، خط مقدم مسؤولانند، بعد وابستگان شدید به مسئولین، بعداً هم خیل انبوه آحاد ملت، اینها فکر کردند که اگر ما بتوانیم کمندی دور این خیل انبوهی که پشت سر مسئولین بیندازیم و اینها را در اختیار بگیریم، همه چیز حل خواهد شد... احساس میشود که در سینما، در مطبوعات، حتی در رادیو تلویزیون - که متعلق به دولت است، اما بالاخره عناصر آن طوری در آنجا حضور دارند - در سالنهای فرهنگی، در جشنوارهها و در جابه جای مناطق فرهنگی، یک بخش یا یک مهره از آن مجموعه در آنجا حاضر است و دارند کار میکنند... اما حالا سیاسیاش هم کردهاند... این کار، کار بسیار خطرناکی است.
البته خطرناکی که میگوییم، نه اینکه بیعلاج یا صعب العلاج است، نه بسیار سهل العلاج است، به شرط اینکه بیمار و طبیب احساس کنند که بیماری هست، اگر احساس کردند بیماری است، آن وقت دیگر صعب العلاج نیست، خیلی سهل العلاج است، خطر آنجاست که من و شما نفهمیم که چنین چیزی وجود دارد و من دارم الان عرض میکنم ما فرهنگی هستیم، ما اهل تشخیص فرهنگی هستیم، انسانی که در یک فضای فرهنگی استشمام میکند، لازم نیست دست بزند یا ببیند تا چیزی را بفهمد، امروز برای من کاملاً محسوس است. این را هم روزنامه نگاران ما، هم رادیو تلویزیون ما و هم دستگاههای تبلیغاتی ما - مثل وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات اسلامی و آموزش و پرورش و دیگران - بدانند، امروز مسئله این است. (مقام معظم رهبری، 23 مرداد 137
• اینکه ما مکرر گفتهایم و میگوییم که توطئه? فرهنگی در جریان است و من آن را به عیان در مقابل خودم مشاهده میکنم، متکی به استدلال است. شعار نمیدهم، من این را مشاهده میکنم. امروز دشمن با شیوه? بسیار زیرکانهای در داخل، در حال یک جنگ و مبارزه تمام عیار فرهنگی علیه ماست. این همان مقدمهای است که میخواستم عرض بکنم... نسل جوان در حال تباه شدن تدریجی به وسیله? دشمن است. ما باید نگذاریم، ما باید نسل جوانی را حفظ کنیم که اگر جنگ بود دفاع کند، اگر حادثه یی در داخل بود حضور پیدا کند، آنجا که نوبت علم و تربیت علمی و تحقیقی است، درس بخواند و خودسازی کند، آنجایی که صحبت آینده است خود را آماده کند، روی این نسل جوان که مایه? تکیه و امید است دارد به تدریج با شکلها و شیوههای گوناگون، کار و تلاش میشود، این تلاش هم عمدتاً فرهنگی است. البته محافلی برای اینکه جوانان را ببرند و آلوده به فساد بکنند وجود دارد که جنبه? غیر فرهنگی و جنبه? عملی دارد. لیکن آنچه که بیش از همه خطرناک است ذهن و فکر و روحیه? جوان است، این را باید دریافت. (مقام معظم رهبری، 25 شهریور 1370)
• این مسئله تهاجم فرهنگی که ما بارها روی آن تأکید کردهایم، واقعیت روشنی است. با انکار آن ما نمیتوانیم اصل تهاجم را از بین ببریم. تهاجم فرهنگی را نباید انکار کرد، وجود دارد. به قول امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه)، «من نام لم ینم عنه»، اگر شما در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است، تو خوابت برده، سعی کن خودت را بیدار کنی، ما باید توجه داشته باشیم که انقلاب فرهنگی در تهدید است کما اینکه اصل فرهنگ ملی و اسلامی ما در تهدید دشمنان است... ما نبایستی چیزی را که روشن و واضح است، انکار کنیم. در دانشگاه، در بیرون دانشگاه، حتی در رسانههای جمعی ما، در کتابهایی که مینویسند، در ترجمههایی که میکنند، در شعرهایی که میسرایند، در برنامههای فرهنگی علی الظاهر بیارتباط به ما که در دنیا وجود دارد و خبرش را قاعدتاً شما آقایان - که عناصری فرهنگی هستید - میشنوید، همه جانبه آرایش نظامی فرهنگی بسیار خطرناک علیه انقلاب درست شده است و وجود دارد... امروز دشمن در مقابل وضع کنونی ما آن ژست و آرایش نظامی صد سال یا پنجاه سال پیش را به خود نمیگیرد. ما باید آرایش جدید دشمن را بشناسیم، اگر نشناختیم و خوابیدیم از بین رفتهایم. (مقام معظم رهبری، 20 آذر 1370)
• تهاجم فرهنگی، مثل خود کار فرهنگی، اقدام آرام و بیسر و صدایی است. یکی از راههای تهاجم فرهنگی این بوده است که سعی کنند جوانهای مؤمن را از پایبندیهای متعصبانه به ایمان، که همان چیزهایی ست که یک تمدن را نگه میدارد منصرف کنند، همان کاری را که در اندلس، در قرنهای گذشته کردند. یعنی جوانها را در عالم به فساد و شهوترانی و میگساری و این چیزها مشغول کردند، این کار حالا هم دارد انجام میگیرد... صدای فرو ریختن ایمان و اعتقاد ناشی از تهاجم پنهانی و زیرزیرکی دشمن - اگر شما ملت و عناصر فرهنگی بیدار نباشید - خدای نخواسته، آن وقتی درمی آید که دیگر قابل علاج نیست، جوان جبهه رفته ما را اگر محاصرهاش کردند، اگر اول یک ویدئو در اختیارش گذاشتند بعد او را به تماشای فیلمهای جنسی وقیح وادار کردند، شهوت او را تحریک کردند و بعد او را به چند مجلس کشاندند، چه خواهد شد؟! وقتی تشکیلاتی وجود داشته باشد، جوان را در اوج نیروی جوانی فاسد میکنند و حالا دشمن دارد این کار را میکند. (مقام معظم رهبری، 21 مرداد 1371)
• من یک وقت گفتم اینها دارند شبیخون فرهنگی میزنند. این راست است، و خدا میداند که راست است، بعضی نمیفهمند. یعنی صحنه را نمیبینند. کسی که صحنه را میبیند ملتفت است که دشمن دارد چه کار میکند و میفهمد که شبیخون است و چه شبیخونی هم هست!
من در یک جمله ساده و کوتاه عرض کنم که یک ملت، با ایمان و اعتقادش مبارزه میکند، اصلاً مبارزه و جنگیدن و مقاومت کردن با ایمان است، نه با دست و چشم و بدن، دست و چشم و بدن ابزار است... حالا اگر دشمن با امواج خبری وارد کشور ما بشود، با رادیوهایش وارد کشور ما بشود و حرفهایش را وارد کشور ما کند و در ذهن ملت این جور وارد کند که مبارزه خوب نیست، دفاع از اسلام فایدهای ندارد، ایستادگی در مقابل دشمن ثمری ندارد، هر چه زحمت بکشید و مبارزه کنید ضرر کردهاید، آیا باز هم در مملکت ایران، مبارزهای علیه دشمنان اسلام باقی خواهد بود؟ معلوم است که نه! خیلی از مسلمانان در دنیا هستند که با آمریکا و دشمنان اسلام مبارزه نمیکنند، خیلی ملتها هستند که قرآن هم میخوانند، نماز هم میخوانند، عبادت هم میکنند، اما با دشمن اسلام مبارزه نمیکنند که هیچ با آنها دوستی هم میکنند! اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتی که اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوههای شهوانی و مادی ندارد تبدیل کند، پیروز شده است. اینجاست که مبارزه فرهنگی، مبارزهای میشود واجبتر از واجب.
الان دارند این کار را میکنند. الان در جبهههای مختلف، دشمن دارد کار میکند، یک جبهه، جبهه جوانهای ما در مدارس است. این جوانهای عزیز ما، دختر و پسرهای پاکیزه ما، بچههای همین ملتاند، دل پاکیزه، جسم پاکیزه و مغز پاکیزه آنها را دارند با انواع و اقسام خباثتها، با تحریکات شهوانی، با پخش کردن عکسهای مهیج شهوت، با فیلم و ویدئو و نوار الان دارند این کار را میکنند... و با انواع و اقسام خباثتها و رذالتها به جوش میآورند و آنها را به فساد میکشانند به فساد! ببینید این چه جنایت بزرگی است! این یکی از کارهایی است که دارد میکنند.
عدهای خیال کردهاند که وقتی ما به تهاجم فرهنگی غرب حمله میکنیم، فقط مسئلهمان این است که یک نفر در خیابان حجابش را درست رعایت نکرده است. مردم بحمدالله حجابشان را رعایت میکنند، الا افرادی قلیل، مسأله اینها نیست، این فرعی است، اصل قضیه آن است که در داخل خانه هاست و از مجامع جوانها سرچشمه میگیرد و دشمنان آنجا دارند کار میکنند. آنکه آشکار نیست، آنکه پنهان است، خطر آنجاست، جوانهای ما شهوت را انداختند دور، راحتی و لذت را انداختند دور، رفتند در میدان مبارزه و توانستند دشمن را به زانو دربیاورند. حالا دشمن دارد از جوانهای ما انتقامش را میگیرد. امنقامش چیست؟ انتقام او این است که جوانهای ما را به لذات و شهوات سرگرم کند، پول خرج میکنند، عکس مبتذل چاپ میکنند و مجانی بین جوانها منتشر میکنند، ویدئو درست میکنند، فیلمهای مهیج شهوت را مجانی میدهند به این و آنکه نگاه کنند، البته یک عده از این طریق پول هم به دست میآورند، اما آنهایی که سرمایه گذاری میکنند، برای پول سرمایه گذاری نمیکنند، میتوانند آنها را در کشورهای دیگر، آزادانه پخش کنند و پول به دست بیاورند، اینجا میخواهند نسل جوان را ضایع و نابود کنند. این هجوم یک مهاجم است، حالا بیننا و بین الله، اگر دستگاه قضایی این کشور، کسی را که چنین فسادی را دارد دامن میزند دستگیر کرد، چه مجازاتی برای او مناسبتر از همه است؟ کسی که هزاران جوان این مملکت را - جوانان پاک و پاکیزه ما را، بچههای معصوم ما را - به وادی فساد و شهوترانی میکشاند، مجازاتش چیست؟ به نظر من، اینها باید به شدیدترین وجه مجازات شوند. (مقام معظم رهبری، 15 اردیبهشت 1372)
• این مسئله تهاجم فرهنگی که بنده بارها از آن اسم میآورم و حقیقتاً و قلباً و روحاً نسبت به آن حساس هستم، دو شاخه اساسی و مهم دارد که هر دویش برای شما قابل توجه است، یکی عبارت است از جایگزین کردن فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ بومی که این ادامه همان کاری است که در دوران پهلوی به صورت آزاد و نرخ شاه عباسی انجام میگرفته و در دوران اسلامی قطع شد. اینها دارند فشار میآورند که همان کار، باید انجام بگیرد، این یک شاخه، شاخه دوم عبارت است از حمله به جمهوری اسلامی و به ارزشهای جمهوری اسلامی و ارزشهای ملت ایران، از طریق فرهنگی با نوشتن، با تهیه فیلمها یا نمایشنامهها یا تنظیم کتابها یا فصلنامهها، این کار هم الان در کشور ما با هدایت بیگانه دارد انجام میگیرد... مسأله یک قشر خاص نیست، مسئله، مسئله ایران است، مسئله اسلام هست، مسئله عزیزترین اندوختههای یک ملت است، مگر شوخی است؟ دشمن میخواهد با این شوخی کند. دشمن میخواهد این را به بازی بگیرد. باید جبهه فرهنگی به وجود بیاید. سنگرهای فرهنگی باید به وجود بیاید. همه باید کار کنند و امروز، روز کار است، امروز، روزی است که همه - همه آنهایی که دارای استعدادند - میتوانند در زمینه فرهنگی کار کنند. کار نکرده هم زیاد است که باید انجام بگیرد. (مقام معظم رهبری، 8 مرداد 1372)
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
پناهگاه شکار ممنوع خان گرمز، منطقه ای است با اکوسیستم کوهستانی، که نام خود را از کوهی به همین نام گرفته است و محدوده ای قله مخروطی شکل خان گرمز، با چشم اندازی زیبا و ارتفاع 2853 متر از سطح دریا، در 34 کیلومتری غرب تویسرکان و جنوب غربی رشته کوه الوند و شرق دشت اسدآباد قرار گرفته است، که راه دسترسی آن از طریق جاده تویسرکان به کنگاور و جاده فرعی روستاهای و لاشجرد و کنجوران علیا فراهم می باشد این منطقه از لحاظ پوشش گیاهی و تنوع گونه های گیاهی و مرتعی و منابع تغذیه ای وحوش بسیار غنی است و عمدتاً از نوع گون و بله گوش هستند و سایر گیاهان عبارتند از: گندمیان، علف باد بزنی، کاکوتی، علف گوسفند، فرفیون و…. شش رشته چشمه دائمی و یک سرآب در دل کوه منابع آب خان گرمز و آب شرب وحوش را جهت احداث آبشخور فراهم نموده است. با توجه به برخورداری این منطقه از شرایط و عوامل زیستی مناسب حیات وحش، از جمله: دور بودن از مسیر جاده اصلی، محصور بودن جبهه شمالی آن توسط رشته کوه الوند و منابع آب کافی، جمعیت جانوری قابل توجهی را در خود جای داده است و مهمترین زیستگاه کل و بز وحشی، قوچ و میش استان به شمار می رود سایر وحوش عمده موجود در این منطقه عبارتند از:
الف- پستانداران شامل: بز و پازن، گربه وحشی، کفتار، گورکن، سمور، گرگ معمولی، گرگ سیاه، روباه، خرگوش، شغال و سنجاب نقره ای.
ب- پرندگان بومی و مهاجر شامل: عقاب طلایی، کبک، تیهو، اکراس، کبوتر، غاز خاکستری، کوکره، اگرات، قرقی، باقرقره، کلاغ نوک سرخ، کلاغ نوک زرد، سینه سرخ و بالابان.
ج- پرندگان آبزی مهاجر مانند: خروس کولی، حواصیل خاکستری، لک لک، کله سبز، آنقوت، کشیم بزرگ و…. لازم به ذکر است که زمین شناسان، جغرافیدانان، علاقمندان طبیعت وحش و گردشگران می توانند با رعایت مقررات و ظوابط سازمان حفاظت محیط زیست این اکوسیستم را مورد بازدیدهای علمی، آموزشی و تفرجی قرار دهند.
کلمات کلیدی:
روزورزش وتریبت بدنی برورزشکاران وورزش دوستان مبارک
خوشا تویسرکان و فصل بهار
که شوید ز آینه ی دل غبار
بهشتی که گویند الوند اوست
فلک را بلندی ز پیوند اوست
تویسرکان یکی از شهرهای استان همدان در ایران است. این شهر مرکز شهرستان تویسرکان است و 42?520 نفر جمعیت دارد.
تویسرکان در جنوب کوه الوند و شهر همدان واقع شدهاست. این شهر به خاطر تعدد و بزرگی درختهای گردویش بسیار معروف است. آب و هوای شهر معتدل کوهستانی است. این شهر بر روی ویرانههای شهر قدیمی رودلاور (رودآور) که بر اثر حمله مغول ویران شده، ساخته شدهاست. در واقع پس از ویرانی رودآور، از ادغام دو روستای توی و سرکان، تویسرکان به وجود آمدهاست.
شهرستان تویسرکان در گذشته و براساس قانون تقسیمات کشوری مصوب 1316 ه.ش یکی از بخشهای تابعه شهرستان ملایر در استان پنجم کشور بود که در سال 1328 ه.ش از ملایر منفک و به شهرستان ارتقاء یافت.[1]
|
نام این شهر از دو بخش توی و سرکان تشکیل شده، و علت نامگذاری هر یک را چنین بیان میکنند:
در برخی نواحی ایران محلهایی به نام توی هست، برای اینکه اشتباهی رخ ندهد در هر جا چنین محلی باشد بهنام نزدیکترین محل به آن خوانده میشود؛ (مانند توی دروار در دامغان) که نزدیک به قریه دربار است و (توی کازرون) و این توی چون در یک فرسنگی سرکان است به تویسرکان مشهور است.
جغرافیدانان سده سوم و چهارم هجری غالبا تویسرکان را (توی رودلاور) و (توی همدان) نوشتهاند و این توی احتمالا با زبان قومی که پیش از مادها در این سرزمین میزیستهاند، مرتبط است.
در بسیاری از زبانهای ایرانی کلمه «سر» به معنی بزرگ و مهتر است و «گان» در زبان پهلوی به معنی جا و مکان آبادانست و قبل از استیلاء اعراب نام بسیاری از شهرها و قصبات ایران به گان ختم میشد.
به این ترتیب سرکان ممکن است به معنای محلی باشد که بزرگان و خوانین در آن سکونت دارند و در واقع تویسرکان محل سکونت ییلاقی بزرگان شهر رودآور بوده است[2]. تویسرکان از دو قسمت توی و سرکان تشکیل نشده است. سرکان شهر ییلاقی با حدود ده هزار نفر جمعیت در فاصله هشت کیلومتری شمال غرب تویسرکان است. و تویسرکان شهری تاریخی . و باستانی و مرکز شهرستان تویسرکان با حدود شصت هزار نفر جمعیت است و سرکان در شمار شهرهای کوچک تابع تویسرکان است.
دین و مذهب اکثر مردم آن، اسلام و شیعه جعفری است و زبان اکثر آنان فارسی می باشد و در بعضی روستاها آمیزهای از لکی، کردی و لری است[3][4] لازم به ذکر است روستاهای مجاور به استان کرمانشاه و شهرستان نهاوند و ملایر، به لری، لکی، کردی یا آمیزهای از اینها صحبت میکنند و نیز ساکنان 3 روستای کوچک نیز زبان ترکی تکلم می کنند.[5
کلمات کلیدی:
بخش اول (ضرورت روانشناسی ورزشی)
آیا می دانید علت اینکه وزنه برداری در رده تیم ملی اعزامی به المپیک وقتی روی صحنه می رود فراموش می کند به دستان خود گچ مخصوص بزند چیست ؟
آیا می دانید علت اینکه تکواندو کاری در رده تیم ملی اعزامی به المپیک وقتی روی تشک مسابقه می رود فراموش می کند کلاه مخصوص خود را بر سر گذارد چیست ؟
آیا می دانید علت اینکه دوچرخه سواری در رده تیم ملی اعزامی به مسابقات آسیایی وقتی در ابتدا خط استارت قرار می گیرد چنان پاهایش می لرزد که نمی تواند روی پنجه رکاب دوچرخه نیرو وارد کند و از مسابقه باز می ماند چیست ؟
مسلماً پاسخ شما شامل توضیح مسائل فنی این رشته های ورزشی نیست و بر روی کلمه اضطراب متفق القول هستید .
اضطراب یکی از مهمترین مسئله هایی است که انسان با آن دست به گریبان است. بخصوص زمانی که پای رقابت در میان باشد. در اکثر کتابها و مقالات بیشتر به مسائل تخصصی رشته های ورزشی توجه شده است .
اما آیا می دانید طبق تحقیقات به عمل آمده بسیاری از عدم موفقیت های ورزشی ریشه در علل روانی دارد .
از آن رو تصمیم گرفتیم تا با طرح سلسله مقالات روانشناسی و آموزشی اضطراب، نقش کوچکی در موفقیت های آتی ورزشکاران شطرنج باز ایران عزیزمان داشته باشیم .
روانشناسی ورزشی
روانشناسی علم مطالعه رفتار انسان و روانشناسی ورزشی مطالعه رفتار ورزشی و کاربرد یافته های روانشناسی برای بهبود عملکرد و ارتقاء تندرستی است. از حوزه های مهم مورد مطالعه روانشناسی ورزشی که به ویژه در آمادگی قهرمانان کاربرد دارد، آمادگی روانی برای عملکرد است که ورزشکار را برای مسابقه آماده می سازد .
آمادگی روانی چیست؟
همه ما با مراجعه به حافظه خود می توانیم. لحظاتی را در مسابقات ورزشی به خاطر آوریم که تیم یا ورزشکاری با وجود آمادگی کامل جسمانی و فنی، به دلیل شرایط نامناسب روانی از ارائه بهترین عملکرد خود ناتوان مانده است .
ضعف آمادگی روانی در ورزشکاری که آمادگی جسمانی مطلوب دارد، به مثابه اتومبیل آماده و پر سرعتی است که راننده ای ناشی و نا آماده در آن نشسته باشد .
هر قدر هم که جسم آماده و ورزیده باشد، اگر ذهنی که آن را هدایت می کند فاقد ورزیدگی و آمادگی باشد جسم به درستی هدایت نخواهد شد .
احتمالاً در 30 سال پیش، واژه آمادگی جسمانی برای مربیان و ورزشکاران قدری نامفهوم بوده است، اما امروزه در پاسخ به مفهوم آمادگی جسمانی، بی درنگ عوامل متشکله آمادگی جسمانی مانند : قدرت، استقامت و ... به ذهن خطور می کند. همانطور که آمادگی جسمانی مستلزم صرف زمان کافی برای تمرین و تقویت عوامل آن است، آمادگی روانی نیز از عواملی همچون مهارت در توجه، مهارت در کنترل اضطراب و استرس، حفظ انگیزش، حفظ و افزایش اعتماد به نفس و ... تشکیل می شود. رسیدن به آمادگی روانی نیز به مرور و با صرف زمان و امکان پذیر می شود و مستلزم اینست که مدیران و مربیان آگاه چنین فرصتی را برای ورزشکاران فراهم آورند .
ضرورت آمادگی روانی
بسکتبالیستی که در تمرین همه پرتاب های پنالتی را تبدیل به گل می کند، چه می شود که در مسابقه از به ثمر رساندن یک پنالتی ناتوان می ماند؟ آیا وضعیت او با تمرین جسمانی و مهارتی بیشتر، بهتر خواهد شد؟ بعید به نظر می رسد، زیرا او مهارت لازم را دارد و این را در تمرین نشان می دهد، ممکن است مشکل او ناتوانی در حفظ توجه و کنترل اضطراب ناشی از هیجان مسابقه باشد. این مسئله با هدایت وی به سمت تمرینات توجه و تمرکز و یا مهارت کنترل اضطراب قابل حل است و گرنه انجام تمرینات جسمانی بیشتر، مشکل او را حل نخواهد کرد .
امروزه، قهرمانان سطوح عالی و المپیک بخشی از زمان تمرینات خود را صرف تمرینات آمادگی روانی می کنند. در بسیاری از رشته های ورزشی، تا 10 نفر اول مسابقات جهانی، به لحاظ فنی و جسمانی در یک سطح اند و آنچه نفرات برتر را متمایز می سازد، آمادگی روانی آنهاست (تفاوتی که ایجاد تفاوت می کند) . در دنیای امروز رقابت دیگر فقط بر سر تکنیک برتر نیست، ورزشکاری پیروز است که از آمادگی روانی بالاتری برخوردار باشد .
کلمات کلیدی: