سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ یک از نیازهای کوچک خود را حقیرمشمارید ؛ زیرا محبوب ترین مؤمنان نزد خداوند متعال ، کسی است که بیشتر از همه از او درخواست می کند . [امام باقر علیه السلام]
صبح سعادت: سربلندی عدالت ابادانی

 

در روز 9 صفر سال 37 هجری عمار یاسر از اولین کسانی که به دین اسلام گروید در این روز و در سن 93 سالگی به شهادت رسید.

به گزارش سرویس دین و اندیشه، در این روز در سال 37 ه‍جری عمار یاسر در سن 93 سالگى و خزیمة بن ثابت در جنگ صفین به شهادت رسیدند.

پدر عمار، یاسر بن عامر است و او اول مردى در اسلام بود که در مکه به دست مشرکین به شهادت رسید. مادر عمار  سمیه بود که بر اذیت کفار مکه صبر فراوان کرد، و اولین زن شهیده در اسلام بود که به دست ابوجهل به شهادت رسید.

اما عمار را ابوالعادیه و ابوحواء سکسکى شهید کردند.

زمانى که خبر به امیر المؤ منین (علیه السلام) رسید بسیار محزون شد و بر بالین عمار آمد و سر او را بر زانو نهاد و با حزن و اندوه فراوان اشعارى در بى وفایى دنیا و دورى از دوستان قرائت فرمود. سپس فرمود: (انا لله و انا الیه راجعون . هر کس بر قتل عمار غمگین نباشد او را از مسلمانى بهره اى نیست. بهشت نه یک بار بلکه بارها بر عمار واجب شده است.)

 همچنین در این روز در نهم صفر سال 39 ه‍ فتح نهروان واقع شد؛ و ذوالثدیه رئیس خوارج به درک واصل شد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/10/13:: 7:23 عصر     |     () نظر

منبع: روز شمار تاریخ اسلام، جلد دوم، ماه صفر (باتلخیص)

نویسنده: محمدامین جلیلوند 

شهادت عماریاسر در جنگ صفین - سال 37 هجرى قمرى/ 9 صفر#

عمار بن ‏یاسر مکنى به أبى‌‏یقظان از صحابه نزدیک رسول خدا صلی الله علیه و آله و از یاران باوفاى امیرمؤمنان علیه‌السلام بود. وى پیش از هجرت در مکه معظمه دیده به جهان گشود. هنگامى که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به رسالت برانگیخته شد، عمار از نخستین افرادى بود که به آن حضرت ایمان آورد. پس از او برادرش عبدالله پدرش یاسر و مادرش سمیه نیز ایمان آورده و از اسلام آورندگان نخستین مکه شدند.

این خانواده به خاطر اظهار ایمان و علاقه به رسول خدا صلی الله علیه و آله مورد فشار روانى و آزار جسمى قرار گرفتند. مشرکان قریش آنان را به همراه ایمان‌آورندگان دیگر، شکنجه‌‏هاى سخت و توان‌‏فرسا مى‌‏دادند. پدر و مادرش بدست مشرکان مکه به شهادت رسیدند. مادرش نخستین زنى بود که در راه اسلام، شربت شهادت نوشید و با خون خویش نهال اسلام را بارور کرد.

عمار، از مهاجران به حبشه و از نمازگزاران به دو قبله بود. وى در جنگ بدر و تمامى جنگ‌‏هاى پیامبر صلی الله علیه و آله حضور یافت و در رکاب آن حضرت، با دشمنان اسلام با تمام توان مبارزه کرد. عمار، به هنگام ساختن مسجدالنبى صلی الله علیه و آله، علاوه بر انجام کارهایش کار پیامبر صلی الله علیه و آله را نیز بر عهده مى‌‏گرفت و دو برابر دیگران تلاش مى‌‏کرد.

پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به وى علاقه ویژه‏اى داشت و او را یکى از خواص خود مى‌‏دانست. آن حضرت درباره عمار، سخنان فراوانى دارد. از جمله آن هنگامى که مشرکان قریش، عمار را براى شکنجه دادن در آتشى انداخته بودند، پیامبر صلی الله علیه و آله درباره‏‌اش فرمود: یا نارُ کُونى بَرداً وَ سَلاماً عَلى عَمّار کَما کُنتِ بَرداً و سَلاماً عَلى اِبراهیم؛ اى آتش! براى عمار، خنک و مایه سلامت باش، همان طورى که براى ابراهیم علیه‌السلام خنک و مایه سلامت بودى. پس از دعاى پیامبر صلی الله علیه و آله آتش سوزان، بر بدن عمار اثر نمى‌‏گذاشت.(1)

عمار، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله از معتقدان به ولایت و خلافت امام علی ‏بن‏ ابى‌‏طالب علیه‌السلام بود و در این راه به مانند سایر اصحاب باوفاى آن حضرت، تلاش بلیغى به عمل آورد. وى پیوسته در کنار امیرمؤمنان علیه‌السلام و از علاقه‌‏مندان به آن حضرت بود و مقام و حق آن حضرت را به نیکى مى‌‏شناخت. به همین جهت هیچ‏گاه از او فاصله نگرفت و او را در عرصه‏هاى مهم سیاسى و اجتماعى تنها نگذاشت.

وى در زمان عمر بن ‏خطاب، حدود دو سال (از سال 21 تا 22 قمرى) حکومت کوفه را بر عهده داشت.(2) با راهنمایى‌‏هاى حضرت على علیه‌السلام تلاش زیادى به عمل آورد تا سنت‌‏هاى نبوى صلی الله علیه و آله در جامعه برقرار ماند و روحیه عدل‌‏پرورى و ستم‌‏ستیزى در میان مسلمانان حکم‌‏فرما باشد.

 



نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/10/13:: 7:11 عصر     |     () نظر

در قضیه 9 دی سال 88 یک نکته اساسی وجود دارد و آن نکته بر می گردد به هویت و ماهیت انقلاب یعنی همان روحی که حاکم بود بر اصل انقلاب ما و حضور عظیم بی نظیر تاریخی در سال 57 - در 9 دی این روح به شکل بارزی نشان داده شد - به طوری که جای انکار و تردید و تأمل را برای هیچکس از بدخواهان، دوستان، دشمنان و دیگران باقی نگذاشت. آن روح چه بود؟ روح دیانت حاکم بر دلهای مردم. پس اینجا ما دو عنصر در کنار هم داریم: یک عنصر عنصر مردم است که مردم در هر کشور و جامعه ای، اگرچنانچه همت کنند، بصیرت به خرج بدهند، عمل کنند و وارد میدان بشوند؛ همه مشکلات را  می توانند حل کنند. یعنی بزرگترین کوهها در مقابل حضور مردم از بین می رود. می توانند کوههای بزرگ را جابجا کنند؛ این یک حقیقت آشکاری است که بسیاری از تحلیل گران اجتماعی این حقیقت را درست لمس و درک نکرده اند اما ما این را لمس کرده ایم.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/10/13:: 12:41 عصر     |     () نظر

و اما ولادت حضرت زینب کبرى‏(علیهاسلام) ایجاب مى‏کند که ما دایره‏ى بحث را، بخصوص در شرایط کنونى بشریت، وسیعتر قرار بدهیم.
   
زینب کبرى‏ یک زن بزرگ است. عظمتى که این زن بزرگ در چشم ملتهاى اسلامى دارد، از چیست؟ نمى‏شود گفت به خاطر این است که دختر على‏بن‏ابى‏طالب(علیه‏السّلام)، یا خواهر حسین‏بن‏على و حسن‏بن‏على(علیهماالسّلام) است. نسبتها هرگز نمى‏توانند چنین عظمتى را خلق کنند.
  
همه‏ى ائمه‏ى ما، دختران و مادران و خواهرانى داشتند؛ اما کو یک نفر مثل زینب کبرى‏؟
  
ارزش و عظمت زینب کبرى‏، به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانى و اسلامى او بر اساس تکلیف الهى است. کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او این‏طور عظمت بخشید. هر کس چنین کارى بکند، ولو دختر
امیرالمؤمنین(علیه‏السّلام) هم نباشد، عظمت پیدا مى‏کند. بخش عمده‏ى این عظمت از این‏جاست که اولاً موقعیت را شناخت؛ هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین(علیه‏السّلام) به کربلا، هم موقعیت لحظات بحرانى روز عاشورا، هم موقعیت حوادث کشنده‏ى بعد از شهادت امام حسین را؛ و ثانیاً طبق هر موقعیت، یک انتخاب کرد. این انتخابها زینب را ساخت.
    
قبل از حرکت به کربلا، بزرگانى مثل ابن‏عباس و ابن‏جعفر و چهره‏هاى نامدار صدر اسلام، که ادعاى فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگى و امثال اینها را داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چه‏کار باید بکنند؛ ولى زینب
کبرى‏ گیج نشد و فهمید که باید این راه را برود و امام خود را تنها نگذارد؛ و رفت. نه این‏که نمى‏فهمید راه سختى است؛ او بهتر از دیگران حس مى‏کرد. او یک زن بود؛ زنى که براى مأموریت، از شوهر و خانواده‏اش جدا مى‏شود؛ و به همین دلیل هم بود که بچه‏هاى خردسال و نوباوگان خود را هم به همراه برد؛ حس مى‏کرد که حادثه چگونه است.
    
در آن ساعتهاى بحرانى که قویترین انسانها نمى‏توانند بفهمند چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانى کرد و او را براى شهید شدن تجهیز نمود. بعد از شهادت حسین‏بن‏على هم که دنیا ظلمانى شد و

دلها و جانها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ یک نورى شد و درخشید. زینب به جایى رسید که فقط والاترین انسانهاى تاریخ بشریت - یعنى پیامبران - مى‏توانند به آن‏جا برسند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/9/21:: 8:53 عصر     |     () نظر

 اسوه ایثار و گذشت، تداوم بخش قیام ابا عبدالله الحسین علیه السلام، بر تمامی شیعیان تسلیت باد.


 

 ای شکوه حماسه در سراپرده حیرت! ای زخم خورده نینوا! ای بانوی خورشیدهای دربند! ای زینب قهرمان! تو که خود، وسعتی به اندازه همه سوگ های آفرینش داشته ای، تو که خود دریای بی کران اشک را ساحل بودی، چگونه باید بر تو سوگواری نمود که ما سوگواری را از تو یادگار داریم. تو که آواز سرخ کربلا را از حنجره بردباری ات، به گوش تاریخ رساندی و اگر این حنجره صبوری و آن نطق آتشین تو در کاخ یزیدیان نبود، داستان جان سوز آن ظهر عطشناک در کوچه های تاریخ به دست فراموشی سپرده می شد.
به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند، زینب (س)، این اسطوره تاریخ را می گویم. آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند. آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد. آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند؛ مونس و یار برادر، سالار قافله حسینی و غم خوار اسیران باشد. آمده بود تا فریاد بلند مظلومان باشد؛ فریادی که پژواک آن هنوز هم از ورای تاریخ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد. حضرت زینب (س) فصاحت و بلاغت را از علی، نجابت را از فاطمه، صبر و شکیبایی را از حسن و مظلومیت در عین ایستادگی را از حسین آموخته بود.              
عروج ملکوتی آن بانوی مکرمه بنا به قول مشهور در پانزدهم رجب سال 62 هجری قمری رخ داد. اینک مزار شریفش، قبله عاشقان خاندان عصمت و طهارت در دمشق (سوریه) است.
ای فروغ تابنده کوثر! ای پرستار شهادت! تو بانوی فصاحت و اعجازی. تو فرزند کوثری! تو جرعه ناب کوثری! نامت همیشه درس آموز عزت و یادت هماره الهام بخش شرف و مردانگی باد./ز
السلام علیکِ یا زینب کبری السلام علیکِ یا بنت رسول الله السلام علیکِ یا بنت امیرالمومنین (س)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد امین جلیلوند 90/9/21:: 9:46 صبح     |     () نظر
<   <<   11   12   13      >